یادداشت های روزانه (97)

لقمه حلال ، قلب نورانی و چشمه های حکمت

 ازجمله مواردی که در تاثیر ذکر باید توجه کرد لقمه حلال است فیض کاشانی در کتاب شریف محجـه البیضاء روایتی را از لسان مبارک معصوم بیان می دارد که حضرت می فرماید : «و من اكل الحلال اربعين يوما نوّر الله قلبه و اجرى ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه» (1)
یعنی هر کس چهل روز حلال بخورد خداوند قلب او را نورانی می کند و چشمه های حکمت را از قلب او بر زبانش جاری می کند.
طعام و لقمه در لسان علمای اخلاق و عرفاء و حکماء جایگاه قابل توجهی دارد که در مجموع می توان گفت لقمه بر پنج قسم است:
1- لقمه حلال : اثرات مهمی برجان و روح وقلب انسان می گذارد و مهمترین اثر آن این است که انسان از خدا راضی می شود وبه مقام رضا که جزو بالاترین مقام ها ست می رسد .
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : «من اكل حلال اربعين يوما نور الله قلبه للايمان» (2)
و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس چهل روز حلال بخورد خداوند دل او را براى ايمان روشن كند.
2- لقمه حرام : اثرات تخریبی بر جان و روح وقلب انسان دارد و بذردشمنی را در قلب کاشته و محصولاتی از قبیل دروغ و غیبت و تهمت از شاخه های آن است .
3- لقمه شبهه ناک : اثر تخریبی آن بر قلب و روح وجان انسان زیاد بوده و محصول شکاکیت و وسوسه را در جان انسان می رویاند و اثرات آن پر حرفی و قساوت دل و پیروی از هوای نفسانی است .
4- لقمه شهوت : مورث آرزو در قلب شده و پر سخنى بر زبان جارى كند . «من اكل طعاما للشهوة حرّم الله على قلبه الحكمة» (3)
هر كس طعامى را از روى شهوت و خواهش نفس (نه از روى زيان بدن) بخورد خداوند حكمت را بر دل او حرام فرمايد
5- لقمه عادت : یعنی برای نیاز جان غذا خوردن و اعتدال را رعایت کردن که باعث قناعت در قلب شده و حکیمانه سخن می گوید و امر به معروف و نهی از منکر را انجام می دهد.
و قَالَ صلى الله عليه و آله و سلم : «من اشترى ثوبا بعشرة دراهم و فِى ثمنه درهم حرام ثم يتقبل الله تعالى صلاته مادام يلبسه» . (4)
و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس لباسى را به ده درهم بخرد و در آن يك درهم حرام باشد، تا زمانى كه آن لباس را به تن دارد خداى متعال نماز او را قبول نمی کند.
و در كتاب ((مطالب السوول)) آمده است : على عليه السلام ولايت ( مسئولیت ) لشكرى را به مردى از قبيله ثقيف سپرد، آن مرد گويد: امام عليه السلام به من فرمود: فردا پس از اداى نماز ظهر نزد من باز گرد (پیش من بی ). فردا پس از اداى نماز ظهر نزد حضرتش باز گشتم و دربانى (نگهبانی) نيافتم كه مانع من شود، پس بر آن حضرت وارد شده ديدم نشسته و يك قدح و كوزه آبى نزد ايشان بود. حضرت ظرفِى سر به مهر ( کیسه ای مهر و موم کرده ) را طلب كرد. پيش خودم گفتم : حتما مرا امين دانسته و مى خواهد گوهرى را از آن ظرف برايم بيرون آورد، و نمى دانستم در آن ظرف چيست . چون مهر آن را شكست ديدم مقدارى آرد در آن است ، مقدارى از آن را بيرون آورده ، در قدح ريخت و مقدارى آب بر روى آن ريخت و نوشيد و به من نيز نوشانيد. من طاقت نياورده گفتم : اى امير مؤ منان در عراق دست به چنين كارى مى زنيد (سر كيسه را مى بنديد) در حالى كه گندم عراق فراوان است ! فرمود: به خدا سوگند از روى بخل سر آن را مهر نكردم ولى به قدر ضرورت و كفايت خريدارى مى كنم و مى ترسم كه در آن را باز كنند و از غير آن بر آن بيفزايند، و من خوش ندارم كه در شكم خود جز طعام پاكيزه داخل كنم ، و به همين دليل آن گونه كه ديدى احتراز مى ورزم ؛ پس تو نيز از برگرفتن آن چه وجه حلال بودنش را ندانى بپرهيز. (5)

* * *
1-محجة البيضاء ج 3،ص 404
2-- محجة البيضاءج 3،ص204
3- تحصين ،ص 6
4- محجة البيضاءج 3،ص204
5 - مطالب السؤ ول باب زهد اميرالمؤ منين عليه السلام ،ص 34.

از یادداشت های روزانه، ژوئن ۲۰۱۱