یادداشت های روزانه (74)

بشرطها و شروطها و انا من شروطها

امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف و تحیه و الثناء در سفر از مدینه به خراسان وقتی که به شهر نیشابور رسیدند جمعیت زیادى با شوق به استقبال امام علیه السلام شتافتند تا عیون خود را به نماد توحید منور نموده و به فضیلت زیارت نائل آیند وقتی حضرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) وارد شهر نيشابور شد، بر كجاوه ای كه بر پشت استر سرخ مويی قرار داشت، سوار بودند .
بسياری از دانشمندان نيشابور به پيشواز آن حضرت آمده بودند، از اعيان آن شهر ابوذرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی كه از حافظان حديث بودند، تقاضا كردند كه وجود مبارک آن حضرت حديثی برای آنها بفرمايند تا آنها بدون واسطه از امام معصوم حدیثی را در یافت نمایند آن حضرت امر فرمود مركب را نگهدارند، جمعيتی كه بالغ بر يكصد هزار نفر بوده است به استقبال امام(ع) آمده بودند، تمام علماء محدثان، واعظان و فقيهان آن سامان اطراف مركب امام علی ابن موسی‌الرضا(ع) را پروانه وار احاطه كردند، 20 هزار قلم و دوات حاضر شده بود تا در صورت صدور بیانی از آن لسان عرشی آن را مکتوب نمایند - هزار قلمدان طلای مرصّع به جواهر كشيده شده بود و مردم سراپا گوش بودند تا آن حديث را فرا گيرند - آنگاه امام(ع) سرمبارك از ميان كجاوه بيرون آورد و فرمودند:
حدثنی ابی موسی‌الكاظم عن ابيه جعفربن محمدالصادق عن أبيه محمدالباقرعن ابيهِ زين العابدين عن ابيهِ الحسين‌ الشهيد عن ابيهِ علی ابن ابيطالب(ع) قال: حدثنی رسول الله (ص) قال: حدثنی جبرئيل عن الله سبحانه و تعالی قال:کلمه لااله الاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابی - امام علیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او نیز از پدرش... تا على علیه السلام و او از رسول خدا(ص) و رسول خدا(ص) نیز از خداوند متعال نقل فرمود كه:  لااله الاالله دژ استوار من است، پس هر كس در این حصار وارد شود از عذابم محفوظ است.
امام چند قدمى حركت كردند و سپس برگشت و فرمود: بشرطها و شروطها و انا من شروطها، به شرط هاى آن و من از جمله شرط هاى آن هستم . (بحارالانوار، ج 3، ص 7 روایت 16)
مقصود امام علیه السلام از شرطها، اعتراف به این واقعیت است كه حضرت رضا علیه السلام مانند پدرانشان از سوى خدا امام و حجت است و اطاعتش بر همه واجب است.
مطابق حديث قدسی سلسلة الذهب ورود به دژ محكم و استوار الهی و عبد خدا شدن با اجرای قوانين و دستورات معبود حقيقی الله است و پیروی و اجرای فرامین الهی در واقع در امان ماندن از عذاب خداوند است و ورود.
بهره مندی از شرایط این دژ ، ايمان كامل به دين حق و تمكين از شريعت پيامبر خدا محمد اكرم(ص)، در نتيجه خير و بركت و آسايش تمام زندگی فرد و جامعه را فرا می گيرد و «و لو أنَّ أهلَ القُری آمنوا و اتَّقوا لَفَتَحْنَا عَليهِمْ بَركاتٍ من السماء و الارض ....( الاعراف: 96) يعنی و اگر مردمان آبادی ها و شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً درهای خير و بركت از آسمان و زمين به رويشان می گشودیم....»؛ اما اگر افراد و جوامع بشری از دين و ياد خدا روی گرداندند و آيين‌های غيرالهی را در زندگی سياسی، اجتماعی و اقتصادی حاكم كردند، نتيجه بر عكس خواهد شد، جامعه دچار بحران های گوناگون می شود و زندگی آنها تنگ و دشوار خواهد بود.
امامت كه استمرار ولايت پيامبر اكرم(ص) است و بايد تا پايان زندگی بر روی اين كره خاكی ادامه داشته باشد، در عصر غيبت امام معصوم مطابق مستدلات مكتب اهل بيت(ع) به فقيه جامع الشرائط منتقل می شود، برای اينكه (لا إِله إلا الله ) در زندگی مسلمانان مصداقيت پيدا كند، و آنها وارد حصن الهی شوند و از عذاب الهی در دنيا و آخرت در امان باشند و زندگی آنها سرشار از عدل، خير و آسايش شود بايد به آيين الهی در زندگی فردی و اجتماعی برگردند، يعنی تنها عبدالله (مطيع قانون خدای خالق، مدبر، رازق، حی، قيوم و ديگر صفات الهی) باشد.
تمام پيامبران و صالحان تاريخ به دين حق الهی دعوت كردند، از آدم(ع) تا خاتم (ص) و شعار أنِ اعبدوا الله سر دادند و اگرچه اين آيين در طول تاريخ و پس از رحلت پيامبران(ع) دچار تحريف، تصحيف و تغيير شده است؛ اما به لطف الهی آيين پيامبر ما محمد رسول الله (ص) كه متن قرآن كريم است سالم و كامل و همانگونه كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده بود، هم اكنون در اختيار ما قرار دارد.
آيا ما آمادگی بازگشت به اين آيين را داريم، آيا ما آمادگی شناخت قرآن آن چنان كه هست را داريم، آيا ما آمادگی ورود به حصن الهی و نفی حاكميت غير خدا را داريم؛ آيا ما امامت بر حق الامام السلطان علی بن موسی الرضا(ع) كه امامت حاكم مسلمان آگاه به آيين الهی و عادل پذيرا هستيم.
به راستی كه بدون شناخت درست آيين اسلام و ايمان و عمل به احكام قرآن در سياست، اجتماع و اقتصاد و ساير نواحی زندگی فرد و جامعه؛ (لا إله الا الله )در حد يك شعار باقی می ماند و جامعه نه از «حصن » الهی بهره مند خواهد شد و نه از عذاب الهی در دنيا و آخرت مصون.
محور اصلی تعلیم الهی همانا حقایق اسمای حسنا است که به ‏منظور تعیینِ خلیفه و استحقاق کرامت و شأنیّت مَسجود فرشتگان شدن است؛ ﴿وعلّم آدم الاسماء کلّها﴾،
نقش پیشوایان الهی در زندگی انسان­های حقیقت ­جو قابل انکار نیست. زیرا این انسان­های متعالی، در مسیر کمال افراد حقیقت ­طلب، نقش «علامت های راه» را ایفا می­کنند. آن­ها بهترین دعوت کنندگان به پیام­های آسمانی لا اله الا الله و «فاستقیموا الیه» هستند و انگشت اشاره­ هر کدام، به سوی خداوند است.
بهترین کسانی که می­توانند از پیام­های آسمانی رمزگشایی کنند، اولیاءالله هستند. دلیل این که پیامبر اسلام(ص) به امت خود فرمودند دو امانت گرانبها برای شما به جا می­گذارم و این دو امانت را قرآن و عترت معرفی کردند، همین است.
در حقیقت، دلیل این که ایشان ما را به عترت ارجاع داده ­اند،‌ این است که آن‌ها بهتر از دیگران پیام‌های قرآن را درک می­کنند. قرآن قانون اساسی است و عترت کسانی هستند که این قانون را به خوبی درک و اجرا می‌کنند.
برای توضیح مطلب مثالی می آورم : رعد و برق ابتدا به مرتفع‌ ترین بناها برخورد می‌کند و این بناها بیش از هر بنای دیگر جریان الکتریکی را جذب میکنند. همه­ ی ما نیز در معرض نور هدایت الهی هستیم؛ اما این نور بهتر از همه به مستعدترینهای ما اصابت و اثر می کند. انبیاء و اولیاء الهی بهترین دریافت کنندگان الهامات و معارف الهی هستند که آن­ها را درک می­کنند و از این طریق بهتر از دیگران از پیام­ها و تعالیم کتب آسمانی بهره­ مند می­شوند.
همان‌طور که یک مقاله ­ علمی برای کسانی بیشتر قابل استفاده است که با آگاهی­های قبلی خود، برای فهم آن آمادگی دارند. در مورد هدایت الهی هم همین‌طور است. انبیا و اولیا برای استفاده از کتب آسمانی آمادگی بیشتری دارند و گیرندگی آن‌ها از همه بالاتر است
برای انجام هر کاری باید به کاردان آن مراجعه کرد. در حقیقت، راه انجام کار، رجوع به همان کاردان است. اولیاء الهی کاردان راه کمال هستند که کوتاه‌ ترین راه را نشان می‌دهند. صراط مستقیم، کوتاهترین فاصله بین بنده و خداوند است. وقتی امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند "من صراط هستم" یا عیسی مسیح(ع) می‌فرمایند "من «در» هستم؛ تا چه کسی این در را بکوبد"، راهنمایی می­کنند که برای یافتن کوتاه­ترین راه (صراط مستقیم) باید از آن­ها تبعیت کرد. زیرا پیروی از بلد راه یعنی حرکت در راه .
پیامبران و ائمه اطهار واولیای الهی ابر انسان­های معرفت ­طلب تاریخ کمال بشر هستند که پیروان خود را از این خطر نجات می­دهند. هر کدام از ما که خود را «شیعه» می­نامیم، باید بدانیم که شیعه یعنی مشایعت کننده و پیرو. ما در صورتی شیعه­ واقعی خواهیم بود که پای خود را جای پای معصومین (ع) بگذاریم و در صورتی از شفاعت آن­ها بهره­مند می­شویم که از آن­ها پیروی کرده باشیم.

از یادداشت های روزانه،  اکتبر ۲۰۱۰ ، دهه کرامت