یادداشت های روزانه (68)

نه قدرِ «قدر» را می‏توان به حقیقت شناخت و نه قدرِ فاطمه علیهاالسلام را می‏توان فهمید و فهماند و قدرشناسی کرد

ناطق به اسرار ربوبی ، صادق آل محمد (ص) می قرماید : «والله لقد تجلي اللّه‏ لخلقه في كلامه ولكنهم لايبصرون»1
به خدا قسم خداوند در کلامش برای خلق تجلی نموده است اما مخلوقات او نمی بینند.
این کتاب شریف بمنزله دریای است که تجلی حضرت حق است و وکلام ائمه اطهار علیهم السلام جلوه گر سواحل و جداول متصل به این دریاست ، این کتاب از عرش حقیقت به فرش طبیعت آویخته شده است .
با خطابهای «تعالوا» افراد لایق را به میهمانی جهت ارتزاق نفوس آنها می پردازد زیرا رزق نفوس انسانی در عالم بالاست . خداوند انسان را در مقابل نباتات همانند درختی پاژگون ریشه اش را در آسمانها قرار داده و وجودش را در عالم دنیا و در این کتاب مقدس که شامل تمام کلمات نوریه وجودیه است غذای جان مقرر فرموده و شرط یافتن آن را توحد روحانی جعل کرده است . و ارتزاق نفوس انسانی از کانال رسول الله برای زمینیان سامان یافته که درخت رسالت از طریق شاخه نبوت قاطمه زهرا سلام الله علیها با گسترده نمودن یازده قرآن ناطق ، با جامعیت دریافت خزائن حق در تغذیه نفوس موحد با ارائه معارف حقه الهیه قرآنی را در کنار علام الغیوب ، مهندس در علوم لاهوتیه ، سیاح جبروتی امیر المومنین علی ابن ابیطالب (ع) را دارند ، بنابراین در افق اعلای کمالات انسانی جانهای شیفته را به سوی کمال مطلق هادی اند.
در فص فاطمیه علیها سلام که از طرف حضرت استادحسن زاده به فصوص الحکم استاد اکبر محی الدین عربی منضم شده است ، که استاد در درس عرفان خویش می فرمود که امر به کتابت این فص شده است ، آمده است : کانت فاطمه - صلوات الله علیها - لیله القدر و لیله القدر ذات مراتب کما ان ان جمیع الحقایق الوجودیه کذلک ، کل مرتبه ذاتیه منها رقیقه لعالیتها و عالیتها حقیقه لرقیتها ، قوله سبحانه : ولقد علمتم النشاه الاولی فلولا تذکرون ..... و فی الاثر صادقی ان الله خلق الملک علی مثال ملکوته و اسس ملکوته علی مثال جبروته لیستدل بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته .
واعلم ان منازل السیر الحبی الوجودی فی القوس النزولیه معبره باللیل و اللیالی و فی القوس الصعودیه بالیوم والایام ، فعصمه الکبری فاطمه کما انها لیله القدر کذلک انها یوم الله و الانسان الکامل فی العصر المحمدی وعاء حقایق القرآن و ان شئت قلت انه قرآن ناطق فنزل احد عشر قرآن ناطق من تلک اللیله المبارکه التی هی لیه القدر و هی ام الائمه فافهم ثم تدبر قوله سبحانه انا اعطینا ک الکوثر . قال رسول الله : من عرفها حق معرفتها ادرک لیله القدر و انما سمیت فاطمه لان الخلق فطمو عن کنه معرفتها .
در انتهاء باید بگویم .
گرچه قدرشناسی و فاطمه‏شناسی به آسانی به دست نمی آید اما اندکی تلاش و خلوص در کاوش‏های قرآنی و کاوش در پژوهش‏های وحیانی، چه وحی وجودی و تکوینی و چه وحی تدوینی و تشریعی، به تدریج ما را به سوی ادراک فاطمه علیهاالسلام و قدر به پیش می‏برد. آن‏گاه که به برخی ویژگی‏های مشترک و وحدت وجودی و تساوی، بلکه تساوق فاطمه علیهاالسلام و قدر بیندیشیم، به گوشه ای از راز و رمزها ی آن پی خواهیم برد.همانگونه که قرآن ظاهر و باطن، و محکم و متشابه دارد، فاطمه علیهاالسلام نیز دارای چنین مراتب و ظهور و بطونی است که نه قدرِ «قدر» را می‏توان به حقیقت شناخت و نه قدرِ فاطمه علیهاالسلام را می‏توان فهمید و فهماند و قدرشناسی کرد، که الفاطمةُ، ماالفاطمةُ و ما ادریکَ ماالفاطمةُ؟!

1-مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج92، ص107.

از یادداشت های روزانه، اوت  ۲۰۱۰ ، ماه مبارک رمضان