یادداشت های روزانه (59)

اگر سریان حق در موجودات نباشد وجود هیچ کلمه ای تحقق پیدا نمی کند

وقتی که می گوئیم «انسان طالب مجهول مطلق نیست و به دنیال مجهول مطلق نمی افتد و در جستجوی آن گام بر نمی دارد»، پس بنابر این از مجهول مطلق تمنا و در خواستی هم ندارد و محال است که مجهول مطلق را منادای خود قرار دهد ، استغاثه و دعایی را به سوی او ارسال کند و حاجتی را طلب نماید . انسانی که خالق را منادای خود قرار می دهد و از او طلب می کند ، از او چیزی یافته و بودش را به نوعی حس می کند و برای او مجهول مطلق نیست . او وقتی می گوید یا الله یا الله یا الله ، علم مایی از آن حقیقت دارد و به تعبیر دیگر علم اجمالی نسبت به او دارد و او مجهول نسبی است .
هر انسانی از جدول وجودی خویش ارتباط خود را برقرار می کند و سخن از الهی و ربی دارد . شیطان هم از جدول وجودی خویش رب را صدا می زند که به تعبیر قرآن شیطان می گوید « رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي »(سوره حجر، آيه 39) که اسم شریف «مضل» رب و کانال اوست . باید گفت : رب هر چیزی آن اسمی است که در او متجلی است و از کانال آن اسم به دریای بیکران توحید اتصال پیدا می کند . زیرا همه موجودات به وجود اتصال دارند و همه کلمات وجودی اسماء حضرت حق اند و بدلیل اینکه با او پیوستگی دارند در حق اند و در عین حال محدود به حداند که در کتاب فصوص الحکم در فص هودی مورد توجه قرار گرفته است .
از آن جهت که همه اشیاء به دریای بیکران حق متصل اند حق در همه آنها سریان داردو اگر این سریان حق در موجودات نباشد وجود هیچ کلمه ای تحقق پیدا نمی کند و حیات همه رودها به دلیل اتصال و اتصاف و وجود دریا و اقیانوس است و بدون دریا و اقیانوس رودی ایجاد نمی شود . فیض الهی فعل اوست که همگان را در نوردیده و همین فعل کلام اوست که ماسوی گویند و تسبیح او جویند از شیطان تا پیامبر از خورشید تا کهکشانها.
یسبح لله ما فی السموات و مافی الارض .

از یادداشت های روزانه، مارس  ۲۰۱۰