یادداشت های روزانه (171)

مرگ شروع دریافت کاشته های جان ما و در محضر سیمای جان قرار گرفتن است

اگر در این دنیا موفق به رویت عالم غیب نشویم با رویت حضرت ملک الموت اولین صحنه غیب را می بینیم . در روایات ما هم سخن از چهره زیبا و هم سیمای ترسناک از آن فرشته الهی به میان آمده است. در صورتی که آن ملک الهی اینگونه نیست که تغییر ماهیت بدهد . آن فرشته الهی موجود مجرد از ماده است که هیچ وقت تغییر ماهیت نمی دهد (مثلا" جایی تر سناک و جایی معطر ، برای یک انسان از او آتش بیرون می آید و بوی تعفن بیرون بیاید و برای دیگری با ریاحین بهشتی بیاید) . حضرت عزرائیل فرشته ای است وقتی که با او مواجه می شویم همانند آئینه ای است در مقابل ما که جان خویش را در او می بینیم . هر چه در مدت عمر ، در جان آورده ایم و آن را ساخته ایم به نمایش در می آید . اگر او را ترسناک می بینیم حقیقت جان ماست ، اگر او را زیبا و معطر می بینیم نمایش جان ماست . دلیل اصلی تفاوت اشکال ملك‌ الموت‌ یا ملائکه قبض روح بخاطر تفاوت در سیمای ملکوتی ماست . اگر در عالم زندگی دنیا عالم ملکوت را نبینیم ، با رویت ملکوت جانمان در زمان احتضار در سیمای ملائکه موت خواهیم دید . مرگ شروع دریافت کاشته های جان ما و در محضر سیمای جان قرار گرفتن است . مولانا در مثنوی می گوید :

مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست *** پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست
پیش ترک آیینه را خوش رنگیست *** پیش زنگی آینه هم زنگیست
آنک می‌ترسی ز مرگ اندر فرار *** آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار
روی زشت تست نه رخسار مرگ *** جان تو همچون درخت و مرگ برگ
از تو رستست ار نکویست ار بدست *** ناخوش و خوش هر ضمیرت از خودست‌ .

از یادداشت های روزانه، در آستانه نیمه شعبان ، ژوئن ۲۰۱۵