یادداشت های روزانه (104)

وحدت و کثرت وجود

 منقول است از عارف بسطامی سئوال شد چه اسمی از نام های حضرت اله (سبحانه و تعالی) اسم اعظم است ؟ ایشان جواب داده بود شما اسم اصغر را به من نشان دهید تا من اسم اعظم را به شما بگویم سئوال کننده متحیر مانده بود و گفته بود پس همه اسماء الهی اسم اعظمند !
در کتاب شریف مصباح الشریعه باب نوزدهم روایتی است که از رسول الله (ص) در باره اسم اعظم سئوال شد آن حضرت فرمود : «کل اسماء من اسماء الله اعظم ففرج قلبک عن کل ماسواه وادعه بای اسم شئت فلیس فی الحقیقه الله اسم دون اسم بل هو الواحد القهار» یعنی هر اسمی از اسماء الهی اسم اعظم است . قلب خودت را از غیر او جدا کن و با هر نامی از نام هایش که می خواهی او را بخوان و هیچ اسمی زیر اسم دیگر نیست بلکه او واحد است و قهار.
اسم های شریف و قاهر وقتی با هم جمع می شوند مقام احدیت اسماء الله تجلی می کند و در این مقام احدیت همه اسماء الله بنحو جمعی ، احدی بسیط با هم جمع اند و هیچگونه تفضیلی در هیچ اسمی از اسما ء الله وجود ندارند و همه آنها اسم اعظم اند و کبیرند .
در دعای سحر ماه مبارک رمضان که یکی از زیباترین دعاهاست می بینیم حضرت فرموده است : (کل اسمائک کبیره) . عرفاء معتقدند در صورتی که جان به سوی عالم تجرید سوق داده شود و از تکثرات این عالم فاصله گیرد و از هرگونه (رین) و امراض مبرا شود و در مسیر وحدت قرار گیرد بادهای دلنواز دولت توحیدی به سمت او وزیدن خواهد داشت تا جان او محل حکومت دولت توحید و تجلیگاه اسماء اعظم الهی می گردد . فقط انسان توحیدی صاحب کشف و کرامات و تجلیات است که به هرچه نظر کند جز او نمی بیند وبه تعبیر قرآن ( فاینما تولو فثم وجه الله ) به هر جا نگاه می کند وجه الهی را می بیند.
بابا طاهر می گوید :
به صحـرا بنگرم صحـرا تو بينم
به دريــا بنگرم دريــا تو بينم
بهرجا بنگرم كوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تو بینم
فرع بسیار مهمی بر این مبحث است که اصل مباحث فلسفه و عرفان قرار گرفته است وآن عبارت است از تفاوت نگاه (فیلسوفان اسلامی با عارفان ) به هستی
عرفاء جز وحدت نمی بینند و حکماء وحدت را در کثرات می بینند و کثرات را در وحدت می بینند و هر چه
کثرات بیشتر وحدت را قوی تر ارزیابی می کنند.
تحلیل وحدت و کثرت وجود از مسائل مهم فلسفه است و سابقه ای ممتد و طولانی در تاریخ فلسفه دارد. این موضوع در حکمت متعالیه به طور اعم و در نظرات صدرالمتألهین ملاصدرا شیرازی (ره) به طور اخص، از جلوه دیگری برخوردار است.ایشان می گوید آنچه در عالم وجود دیده می شود، همگی تجلیات و ظهورات همان ذات است و یا صفاتی که آن صفات نیز عین ذات است. پس نسبت عالم به حق تعالی، نسبت سایه به شخص است. حتی ایشان در این بحث چنان مسلک عرفا را پیش گرفته که تعابیری شبیه همان اعیان ثالثه عرفا، طرح نموده است. یا در اسفاربیان داشته است: «و اذا کان الامر علی ما ذکرته لک فالعالم متوهم ماله وجود حقیقی فهذا حکایه ما ذهبت الیه العرفاء الالهیون و الاولیاء المحققون.» یا در موضع دیگری چنین گفته است که : «وحدت وجود و موجود هم ذاتا و هم حقیقته از آن حق تعالی است. تکثرات و تمایزات وجود در واقع تقنیات حق تعالی و ظهورات نور او و شئونات حق تعالی هستند. نه اینکه آن موجودات، امور مستقل و یا ذوات مقتضای باشند.» (اسفار جلد 2 صفحه90-91) بر همین اساس وی معتقد است که تمامی ماهیات، ممکنات مرآه وجود حق تعالی و محلهای تجلی حقیقت مقدس حق تعالی هستند و از آنجا که هر مرآتی، صورت آن چیزی که در آن تجلی کرده نشان می دهد، ممکنات هم چون مرآه و مجلای حق تعالی هستند و صورت او را نشان می دهند.
اما مطلب قابل اهمیت این است که این تجلی و ظهور، متعدد و متکثر نیست، بلکه حضرت حق یک تجلی و ظهور بیشتر ندارد. به عبارت دیگر ذات اقدس الهی در هر کدام از این ماهیات به حسب آن ماهیات ظهور نموده است، نه اینکه ذات حق بر حسب ماهیات، ظهورات متنوع و تجلیات متکثر داشته باشد، چون در این صورت وحدت حقه حق تعالی متکثر می گردد.(اسفار جلد2 صفحه 90 -91)
آنها می گویند موجودات عالم مظاهر كثرت هستند يعني وجود واحد پروردگار كه در مخلوقات تظاهر نموده صورت كثرت پيدا كرده است. اين همه رنگ ها و اشكال، تحولات و اندازه ها و فرم هاي مختلف كه در عالم مي بينيم چيزي جز كثرت يعني تكثير وحدت نيست. بعنوان مثال يك كليشه در چاپخانه واحد است ولي ممكن است به صورت ميليونها نسخه در آيد كه نسبت به آن كليشه واحد، كثرت است.
با همين حرف الفبا كه یک مجموعة واحدي است ميليونها بلكه ميلياردها تركيبات گوناگون از آن به وجود مي آيد كه نسبت به وحدت آن كثرت است. يا تصوير شخصي كه در صدها آئينة‌ مختلف به صورتها و رنگهاي مختلف منعكس شود. البته اينها تشبيهي بيش نيست ولي منظور از كثرت در نظر حكما آن است كه ذات واحد الهي در مخلوقات تجلي كرده و صورتهاي گوناگون بي شمار يافته است و كثرت به معني زيادي، در مقابل وحدت به معني يگانگي است.
آيا كثرت است؟
بنابراين آن فرد سرگردان كه اين همه مخلوقات گوناگون را مي بيند و آنها را به رنگهاي مختلف و اشكال متفاوت و صورتهاي متنوع مي نگرد ناچار می گوید: كثرت است.
نه چنين نيست
اينها در ظاهر چنين به نظر مي رسند و در ظاهر مختلف و در باطن يكي هستند. اختلافي كه در آنها مي بيني اختلاف واقعي نيست زيرا عناصر در همه يكي است، اتم در همه يكي است، روح در همه يكي است، در يك فضا شناورند، از يك نوع عناصر ساخته شده اند و يك رشته قوانين واحد بر آنها حكومت مي كند. اختلاف شكل آنها دليل اختلافشان نيست چنان كه از خمير واحدي مي توان اشكال گوناگون ساخت. اختلاف رنگ آنها دليل اختلافشان نيست زيرا نور سفيد را كه بر منشور بتاباني رنگ هاي مختلف نشان مي دهد. پس همه يكي هستند و همه ابواب جمع من مي باشند.»
اما بعضی از عرفاءمعتقدند که کثرتی در کار نیست و جز واحد ووحدت چیز دیگری وجود ندارد که در جای دیگر به تبیین نظرات آنها خواهیم پرداخت

از یادداشت های روزانه، اکتبر ۲۰۱۱