یادداشت های روزانه (101)

میزان اسم اعظم در هر موجودی به میزان سعه وجودی اوست

 مثال ما و خداوند مثال موج و دریاست ، امواج افعال دریایند و مخلوقات افعال الهی اند استاد ما حضرت آیت الله حسن زاده آملی در دروس فلسفه و عرفان مکرر مثال ما و خالق را مثال موج و دریا می دانستند ومی فرمودند: الهی موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است.
موجهایی که از دریا بر می خیزد درحقیقت خیزش آب است و خود آب تبدیل به خیزآب می شود و در وضعیت موج نمایان می شود. شما نمی توانید موج بدون آبی را بیابید، موج برخاسته از آب است و (عین ربط) به آب و تجلی آب است. لذا عارفان حقیقت بین می فرمایند :( فیض )حصه وجودی هر موجودی است که واسطه ارتباط او با حق است و از حصه وجودی تعبیر به اسم اعظم می کنند. بر این اساس می توان بیان داشت که دولت اسم اعظم بواسطه حصه وجودی درهر خلقی وجود دارد و میزان اسم اعظم در هر موجودی به میزان سعه وجودی اوست، یعنی هر چه موج از دریا آب بیشتری را در خود داشته باشد از قدرت بالاتری برخوردار است . با تامل این نکته نمایان است که موج از فقر و نیاز به دریا برخورداراست. قرآن حکیم در سوره فاطر آیات 15 تا 17 می فرماید :
«ايها النّاس انتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنى الحميد»
اى مردم ! شما محتاج به خداييد و خدا تنها بى نياز و ستوده است
«ان يشاء يذهبكم و يات بخلق جديد »
اگر بخواهد شما را مى برد و خلق تازه اى مى آورد
«و ما ذلك على اللّه بعزيز»
و اين براى خدا دشوار نيست
علامه طباطبایی می فرماید : خداى سبحان غنىّ بالذات است ، او مى تواند همه انسان ها را از بين ببرد، چون از آنان بى نياز است ، و آنان بالذات فقيرند، و نمى توانند به چيزى غير از خدا، از خدا بى نياز شوند.
و ملاك در غناى خدا از خلق ، و فقر خلق به خداى تعالى ، اين است كه : خدا خالق و مدبر امور ايشان است . و آوردن لفظ جلاله (اللّه ) اشاره به فقر خلق و غناى خدا دارد. و آوردن جمله (اگر بخواهد شما را از بين مى برد، و خلقى جديد مى آورد) اشاره به خلقت و تدبير او دارد، و همچنين آوردن كلمه (الحميد) براى اين است كه او در فعل خودش كه همان خلقت و تدبر با شد، محمود و ستايش شده است .
در نتيجه برگشت معناى كلام به نظير اين مى شود كه بگوييم : هان اى انسانها! شما بدان جهت كه مخلوق و مدبر خداييد، فقراء و محتاجان به او هستيد، در شما همه گونه فقر و احتياج هست ، و خدا بدان جهت كه خالق و مدبر است ، غنى است و غير از او كسى غنى نيست .
همه امواج در فقر و نیاز به دریایند موج بدون ارتباط فقری به دریا موج نیست
و نکته بسیار مهم و قابل توجه دیگر اینکه علم این موج نسبت به خودش و دریا نه از راه فکر است نه از راه تجربه بلکه علم شهودی است و بالعین می بیند که از دریا بلند شده و به دریا برمی گردد ( انا لله و انا الیه راجعون) فلاسفه اسلامی برای اثبات خداوند دلائل متعددی آورده اند که سرآمد آنها برهان صدیقین است
در اين برهان برخلاف ساير براهين، براى شناخت خدا تنها به ذات حق استناد مى‌شود، در حالى كه در براهينى چون نظم، حركت، حدوث و... از راه مخلوقات و آيات حق بر وجود او استدلال مى‌شود، زيرا در حقيقت خداى سبحان برتر و آشكارتر از آن است كه چيزى از مخلوقات و مصنوعاتش دلالت كننده بر او و آشكار كننده او باشد، بلكه او هستى‌بخش و خارج كننده اشيا از قوّه به فعل و از ظلمت عدم به نور وجود است، پس او مقدم بر هر‌چيزى در وجود و ظهور است و او برهان بر ذات خود و برهان بر هر چيزى است. اولين بار ابن‌سينا اين برهان را برهان صديقين ناميد.
صدرالمتألهين آیات متعددی را برای اثبات برهان صدیقین به کار می گیرد و بر مبناى مقدماتى چون اصالت وجود، بساطت و وحدت تشكيكى وجود، و تقسيم وجود به مستغنى به ذات و وابسته به غير (فقير بالذات) ثابت مى‌كند كه در سلسله مراتب تشكيكى وجود، مرتبه‌اى هست كه كامل‌تر و تمام‌تر از آن مرتبه‌اى نيست و آن مرتبه، وجودى است كه در ذات خويش مستغنى است و هيچ نياز و نقصى در آن راه ندارد، قائم به ذات است و ماسواى آن وابسته و نيازمند و متكى به آن بلكه عين وابستگى و نيازمندى به آن هستند. چنين حقيقت صرف و كاملى كه كامل‌تر از آن نه موجود است و نه قابل تصور، واجب‌الوجود بالذات است.
دردعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام می فرماید: بک عرفتک و انت دللتنی علیک و دعوتنی الیک و لولا انت لم ادر ما انت یعنی تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت نمودی و به خود خواندی و اگر تو نبودی من نمی دانستم کیستی
وشناخت موج شناختی کامل از دریا نیست بلکه به میزان آبی که از دریا گرفته و بالا آمده نسبت به دریا شناخت دارد .
رسول الله می فرماید: اللهم ارنی الاشیاء کما هی .

از یادداشت های روزانه، ماه مبارک رمضان، اوت ۲۰۱۱