یادداشت های روزانه (55)

دنیا عالم اصغر است و سرزمین وجودی انسان عالم اکبر

عارفان عالم را به دو بخش تقسیم می کنند ، عالم اصغر و عالم اکبر ، به تعبیری دنیای کوچک و دنیای بزرگ . در جمله معروف منتسب به امیرالمومنین علی علیه السلام داریم که فرمود : «اتزعم انک جرم صغیر فیک انطوی العالم الاکبر» ، آیا تو خیال می کنی فقط یک جرم کوچک هستی ؟ در و جود تو عالم اکبر قرار دارد. *
از نظر عرفا دنیا با این همه عظمت عالم اصغر است و سرزمین وجودی انسان عالم اکبر است یعنی این سرزمین حد و مرزش فراتر از دنیاست .
بنابر این در وهله اول باید این سرزمین را شناخت سرزمینی که دربهای بهشت و جهنم از داخل او ست ، سرزمینی که درب توحید از داخل اوست ، سرزمینی که هم قلمرو ملائکه است و هم قلمرو شیطان است . همان سرزمینی که همه موجودات در آن جایگاه ترسیمی و عملیاتی دارند ، سرزمینی که سرعت در آن از قید زمان خارج می شود ، سرزمینی که در حرکت مکانی طی الارض دارد و.....و
در وهله دوم چگونگی نقش ما در باغبانی و کشتزار این سرزمین است . انسان «سرزمینی با این وسعت و با این قدرت و با این عظمت که اگر شناخته شود خداوند شناخته می شود وشناخت حضرت حق منوط به شناخت این سرزمین است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه )** بهترین و نافعترین دانشها ومعرفتها تحقیق و تفحص درباره آن است سرزمینی است بسیار حاصلخیز برای هر نوع کشت» در اختیار دارد . در اوان کودکی هر بذری که در آن پاشیده می شود این سرزمین وجودی انسانی به راحتی قبول می کند . شما به دوران ابتدایی و راهنمایی یک دانش آموز نگاه کنید هر چه معلم می گوید به راحتی می پذیرد ، چون سرزمین وجودی اش تهی از هر نوع کشتی است و این سرزمین را در اختیار معلم جهت پاشیدن بذر علوم قرار داده دانش آموز هر نوع بذری را از معلم می پذیرد . چون باغات این سرزمین تهی ازهر علف هرز و حشرات موذی است بذرهای معلم نباید دارای آفت و مسموم باشد . اینجاست که نقش معلم در انتخاب بذرها بسیار مهم است یعنی بذر آلوده آلودگی ایجاد می کند و این سرزمین را تخریب می کند . گفتار و اعمال خانواده در صورت آلوده بودن این سرزمین را تخریب می کند . پیروی از آلودگی های جامعه ، جان (سرزمین ) را آلوده میکند . وقتی که جان آلوده شد ، آلودگی طلب میکند و در اثر گسترش این آلودگی کم کم فضای غالب باغات این جان مملو از هرزه ها و اشجار خبیثه میشود . به مرور ایام آفات متعدد هم که زائیده بذرهای علف هرزهای مزاحم و اشجار خبیثه هستند فضا را برای به بار نشستن یاس وسنبل و اشجار طیب مسدود می نمایند . شرایط سرزمین جان را به جایی می رسانند که همه راههای تطهیر آفت زدایی مسدود است . به تعبیر قرآن ( ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه - بقره:7) یعنی پیامبر هم که استاد الاساتید در این فن است راهی برای ورود و احیاء این سرزمین ندارد . انسانی بر سفره محصولات این سرزمین آلوده تناول میکند و در انتها انسان را از انسانیت خارج و از حیوان پست تر می کند .
مولانا می گوید

ای دریده پوستین یوسفان   گرگ برخیزی از آن خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو   می​درانند از غضب اعضای تو
آن سخنهای چو مارو کژدمت   مارو کژدم گردد و گیرد دمت
زانیان را گند اندام نهان   خمر خواران را بود گند دهان
حشر پر حرص خس مردار خوار   صورت خوکی بود روز شمار
صورتی کاندر وجودت غالبست   هم بر آن تصویر حشرت واجبست
 

*  دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام طبع سنگی قافیه «راء»
** حديث معروف از نبي اکرم صلى الله عليه وآله وسلَّم  (بحار الأنوار ج2 ص32 روايه22 باب9)

از یادداشت های روزانه، فوریه  ۲۰۱۰