یادداشت های روزانه (19)

« انسان کامل عین صراط الله است
در کتاب اسفار ملاصدرا جلد 2 وقتی سخن از مشاهده حضرت حق تعالی بمیان می آید ایشان می فرمایند " لان کل احد لا یشاهد الحق الا بتوسط وجوده الخاص و لا یعرفه الا بوسیله هویته الخاص ، و لا یظهر الحق الا ما یتجلی فی مرآه ذاته المخصوصه ..." یعنی هر انسانی خداوند متعال را از کانال وجودی خاص خود می شناسد و به مقدار رب جزئی حق تعالی بر او متجلی می شود و او را مشاهده می کند لذا با هر کس که صحبت می کنیم و قتی حق را توصیف می کند به اندازه خویش از حق آگاه است .
مولانا جلال الدين محمدبلخي در دفتر سوم كتاب مثنوي تمثيل با ارزشي دارد . موضوع اين تمثيل درباره فيلي است كه هندي ها براي تماشاي مردم آورده و در محل تاريكي قرار داده بودند. براي ديدن فيل اشخاص زيادي مي آمدند و به آنجا مي رفتند.

پيل اندر خانــــــــه تـــاريك بود

عرضه را آورده بودنـــدش هنــــود

از بــــراي ديدنش مــــــردم بسي

اندر آن ظلمت همي شد هــــركسي

ديدنش با چشم چـــون ممكن نبود

اندر آن تاريكيش كف مــــــي بسود

آن يكــــي را كف بخرطوم افتــــاد

گفت همچون نـــــــاودانستش نهاد

آن يكي را دست برگوشش رسيــــد

آن براو چون بــــادبيزن شـــد پديد

آن يكي را كف چو برپايش بســــود

گفت شكل پيـل ديدم چون عمـــود

آن يكي برپشت او بنهـــــــاد دست

گفت خود اين پيل چون تختي بدست

همچنين هريك بجز وي چون رسيـد

فهم آن مي كرد هـــــرجــا مي تنيد

از نظــــرگه گفتشان بـــــد مختلف

آن يكـي دالــــــش لقب داد آن الف

در كف هركس دگر شمعي بــــــدي

اختلاف از گفتشان بيــــــرون شدي

در ظلمت شب چون" چشم" به عنوان يك ابزار جمع آوري اطلاعات كارايي نداشت افراد براي دستيابي به اطلاعات به " حس لامسه" متكي بودند، يكي كف بخرطوم فيل كشيد و گزارش داد مانند" ناودان"" است يكي دست بر گوش فيل ماليد و گفت مانند "بادبزن" است. يكي ديگر پاي فيل را لمس كرد و گزارش داد چون ستون و عمود ساختمان است. يكي دست به پشت فيل كشيد و گزارش داد مانند تخت مي ماند.
در واقع هــــركس به جزئي از بدن فيل دست مي كشيد و متناسب با فهم خودش آنچه را مي يافت، صحيح مي دانست و بيان مي كرد.
همگان از مشاهده حضرت حق برخوردارند اما به نحو جزئی اما آن کسی که انسان کامل است یعنی عبدالله است و به تعبیر حکما کون جامعی است که همه به دور او در طواف اند.
کعبه است کامل و همه طائف به گرد وی
بنگر مقام مظهر اسم جلاله چیست
بنابر این هر انسانی دارای اسمی است که آن اسم رب اوست .
محی الدین عربی پدر عرفان اسلامی در فص اسماعیلی کتاب فصوص الحکم بیان می دارد " فلکل شخص اسم هو ربه و ذلک الشخص جسم و هو قلبه" از این تعبیر عالی می توان استفاده کرد رب انسانها خودشان می باشند حال بستگی دارد که در این قلب به چه میزان حق را ببیند و ظهور داشته باشد به همان میزان ربش خالق حقیقی خواهد بود .
را ه حق از قلب انسان می گذرد من عرف نفسه فقد عرف ربه .
رب مطلق فقط در انسان کامل یافت می شود و انسان کامل عین صراط الله است و رب مطلق عین صراط مستقیم است .
»
از یادداشت های روزانه، آوریل ۲۰۰۹