یادداشت های روزانه (162)

پوشش مقابح اعمال در موقع نماز خواندن

از نکات قابل توجه در نماز ستر و پوشش است وقتی که از آن سخن بمیان می آید ذهن عموم به پوشاندن مقابح ظاهری می رود اما خواص مردم ستر وپوشش دیگری را مطرح می کنند و آن پوشش مقابح اعمال در موقع نماز خواندن است که بوی تعفن اعمال آلوده از جان انسان بیرون نزند چون گناه انسان را متعفن می کند و انسانی برای جلوگیری از متعفن شدن باید به لباس تقوی آراسته شود . عارفان گویند لباس تقوا ست که شرمگاه اعمال را می پوشاند و به تعبیر قرآن در سوره اعراف آیه ۲۶: ولِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ بهترين جامه، [لباس‌] تقوا است. اين از نشانه‌هاى خداست، باشد كه متذكّر شوند.
اخص الخواص از پوشش دیگری سخن به میان می آورند که باید با آن در وقت صلوه مقابح نفوس را پوشاند و از آن تعبیر به لباس عفاف می کنند که جلوی ایجاد آلودگی های نفس را می گیرد .
اهل ایمان از این مرحله فراتر می روندو معتقدند که در صلوه باید مقابح قلوب را با لباس طمانینه پوشاند .
اهل معرفت و کشف به مرحله بالاتر از این رفته اند و می گویند باید با لباس شهود مقابح سر را پوشاند .
اهل ولایت سلوک را از این مرحله بالاتر برده اند و می فرمایند با لباس تمکین باید ستر مقابح سرسر را انجام داد و سالک اگر در این مرحله قرار گرفت همه عورات خود را مستور نموده است و شایسته و لایق محضر حق است . البته به این نکته باید توجه داشت که خواندن نماز، واجب و ترک آن حرام است و اسقاط تکلیف غیر از قبول است . وقتی نمازمقبول است که انسانی لایق محضر ربوبی باشد . کسی که همه مقابح را پوشانده است دائم الصلوه و دائم الحضور است ( خوشا آنان که دائم در نمازند) . در موقع نماز انسان همانند کسی باید باشد که با هفت آب شسته شد و قبحی در جان او نمایان نباشد تا با معبود خویش هم سخن شود .
البته مستوریت بوسیله خداوند برای انسانی اعمال شده هم او را مزین به لباش ظاهری کرده تا مفابح او آشکار نگردد وهم او را با لباس انسانی مستور نموده که حقایق او برای دیگران آشکار نگردد . اگر پرده انسانی را روی انسان نکشیده بود و درون او آشکتر می گردید چه افتضاحی برای انسان بود . البته اسرار او در (یوم تبلی السرائر) آشکار می گردد همان روزی که پرده انسانی از روی انسان کنار می رود . در این دنیا همه صور ملکات اخلاقی ما با رحمت و وسعت ستاریت او مستور شده که اگر مکشوف می شد آبرو و حیثیتی برای انسان باقی نمی ماند .

از یادداشت های روزانه، ربیع السرور، دسامبر ۲۰۱۴