یادداشت های روزانه (151)

 فاطمه زهرا سلام الله علیها عارفه ای است که دست تکوین و تشریع او را بین اناث عالم به با لاترین مقام عرفانی رساند

 انسانی در سیر الی الله تبارک و تعالی به مقامى مى‏رساند كه حقيقت هستى، مشهود او مى‏گردد. و جهان مادی همانند جامی کوچک که همه اطراف آن نمایان است جلوه می کند و عظمت وشکوه و زیبایی مطلق را فرای جهان مادی می یابد . این حال انسانی در شرایطی است که از حجاب نفس بیرون آمده و جز به محبت و عشق به حضرت حق انانیتی در سرزمین نفس او پیدا نمی شود . وضعیت معمول جامعه در ابعاد مختلف اجتماعى و سياسى، خردلى از عشق و محبت او نسبت به لیلی خویش نمی کاهد و جز نام او و هست او چیزی آرامش نمی کند و همه حوادث روزمره جامعه که در نزد دیگران بزرگی و عظمت دارند نزد او حقیر بلکه هیچ اند و او را از زیبای زیبایان غافل نمی کند زيرا كه با شهود خويش به حقيقت هستى راه يافته و در هستى جز خير و زيبايى و محبت و لذت چيزى نمى‏يابد . شاديها و غم ها را ناشى از ماهياتى مى‏بيند كه در آن جز فنا و نيستى نيست. او هيچ چيز را جز رؤيت محبوب بر خود نمى‏پسندد . به اين حقيقت رسيده است كه به هر چيز تعلق حاصل كند مظهر او خواهد گشت، لذا دل به جز خدا نمى‏بندد و تعلقى جز به خدا حاصل نمى‏كند تا مظهر اسماء و صفات او باشد و مجلاى جميل او گردد.
مرحوم شاه آبادی از عرفای بزرگ شیعه که حق بزرگی به گردن همه ما دارد در کتاب رشحات البحار، بيان مراتب حضور قلب در عبادات، ص 173 و 174.در رابطه با مرتبه هفتم مى‏فرمايد: مرتبه‏ى هفتم و آن عبارت است از مقام هدايت و ايصال به طريق و صراط ذات پروردگار كه عبارت است از ايصال به طريق اسماء و صفات او؛ زيرا اسماء و صفات عين ذات پروردگاراست و چون عابد، به اين مقام نائل شود مورد تجليات اسماء و صفات حق واقع گردد و اسمى بعد از اسمى بر او تجلى كند و صفتى بعد از صفتى بر او ظاهر گردد تا اينكه غافل از صفات خود متخلق به اخلاق پروردگار شود و از اين مقام كه مقام فناى صفاتى است، تعبير به مقام «طمس» (پاك‏شدگى) مى‏كنند......
البته در عبارات عرفاء مراتب دیگری هم اضافه شده است مثلا در مرتبه‏ى هشتم به مقام شهود حق به تمام كمال و جمال، و در مرتبه‏ى نهم به مرتبه‏ى عشق و محبت نسبت به ذات مقدس پروردگار كه موجب فناى در ذات حق است مى‏رسد انسان به مقام اسماء و صفات رسيده دست نياز جز به درگاه بى‏نياز دراز نمى‏كند و جز در آستانه‏ى عظمت او زانو نمى‏زند، با زبان تشريع فقر وجودى خويش را اظهار كرده و عاجزانه نيازمنديهاى درونى خويش را بر معبودش عرضه مى‏دارد: «الهى كَسرى لا يَجْبُرُهُ اِلا لُطفُكَ وَ حَنانُكَ وَ فَقْرى لا يُغنيهِ اِلّا عَطفُكَ وَ اِحسانُكَ وَ رَوْعَتى لا يُسَكِّنُها اِلا اَمانُكَ و ذلَّتى لا يُعزُّها اِلّا سُلطانُكَ وَ اُمنيتي لا يُبَلِّغُنيها اِلّا فَضْلُكَ وَ خَلتَّى لا يَسُدُّها اِلّا طَولُكَ وَ حاجَتى لا يَقضيها غَيْرُكَ... وَ غُلتَّى لا يُبَرِّدُها اِلّا وَصْلُكَ وَ لَوْعَتى لا يُطفيها اِلّا لِقاوُكَ وَ شَوقى اِلَيكَ لا يَبُلُهُ اِلّا النَّظَرُ اِلى وَجْهِكَ وَ قَرارى لا يَقِرُّدونَ دُنُوّى مِنكَ وَ لَهْفَتى لا يَرُدُّها اِلّا رَوْحُكَ...» (مفاتيح‏الجنان، مناجات المفتقرين)
«خدايا شكستگى و نقص مرا جز لطف و رحم و دلسوزيت اصلاح و درست نمى‏كند، و نيازمنديم را جز به توجه، مهربانى و احسانت مبدل به بى‏نيازى نمى‏كند، و بيم و هراسم از جز امان تو تسكين ندهد، و جز سلطنت تو ذلت و خوارى مرا مبدل به عزت نمى‏گرداند و جز فزونى بخششت مرا به آرزويم نرساند و نقص مرا جز عطاى ممتدت از بين نمى‏برد و غيرت و حاجتم را برنياورد... و حرارت اشتياقم را جز وصال تو فرونمى‏نشاند، و سوز و گداز قلبم را جز لقاى تو خاموش نكند، و جز نظر به وجه و جمالت شوق مرا به تو بهبودى نبخشد، و آرامشم بدون نزديكى كاملم به تو برقرار نشود، و جز نسيم روح و جانت، افسوس و اندوهم را دفع نكند...».
باور ما این است که فاطمه زهرا سلام الله علیها عارفه ای است که دست تکوین و تشریع او را بین اناث عالم به با لاترین مقام عرفانی رساند که با توصیف پیامبر اعظم (ص) دربحار الانوارج 43، ص 44 اَوَّلُ شخصٍ تدْخُلُ الجنةَ فاطمةُ اولین کسی که داخل بهشت می‌شود، فاطمه است.در حدیث دیگری در تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 338 از قول پیامبر عزیز آمده : اما اِبْنَتی فاطمةُ فهی سیدةُ نِساءِ العالمینَ من الاوّلینَ‌ و الآخرین اما دخترم فاطمه پس او سرور زنان جهان هستی از اولین و آخرین است
در تفسیر سوره لیله القدر ، عارفان نماد روز را به امیرالمومنین(ع) و نماد شب را به حضرت زهرا (س) تطبیق کرده اند. روز مظهر ولایت و شب مظهر غیب است .
نکته عرفانی دیگری که بارها حضرت امام (ره)در مورد حضرت صدیقه (س) مطرح می نمودند،که شان و منزلت این بانو را مشخص می کند تنزیل جبرئیل در مجلس حضرت فاطمه (س) بوده است. جبرئیل آنگونه که قرآن توصیف فرموده بزرگترین فرشته خداست که مأمور علم در جهان است. تمام علومی که در عالم منتشر میشود از خزینه فرشتهای به نام جبرئیل نازل میگردد
امام (ره) ضمن آنکه خود را عاجز از توصیف معنوی حضرت فاطمه (ع) میداند، میگوید: "فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) میفرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراد ده ای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل این رفت و آمد را داشته است و مسائلی را در آتیه ای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است، حضرت امیر، همانطوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است، کاتب وحی حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است. مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای همه کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل شویم به اینکه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، بواسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است. او تنزیل میدهد او را وارد میکند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور میکند که برو و این مسائل را بگو... حتما درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا (س) است که آنکه من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این ۷۵ روز وارد میشده است. در هر صورت من این قرائت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا (س) ذکر کرده اند، با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است _ این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم که برای غیر انبیا (علیهمالسلام) آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا (علیهمالسلام) و بعضی از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده، این از مختصات حضرت صدیقه (س) است. (صحیفه نور/ ۲۰)

از یادداشت های روزانه، ایام فاطمیه، مارس ۲۰۱۴