یادداشت های روزانه (127)

 توجیه کردن برخی از عرفا سجده نکردن ابلیس را

 در قرآن کریم ابلیس به معنی موجود خاصی که از رحمت خدا رانده شده و گاه، معادل با شیطان به معنی عام به کار رفته است، هر چند کلمه شیطان نیز در قرآن گاه به معنی ابلیس آمده است. ابلیس به سبب اطاعت نکردن امر خدا از روی استکبار مطرود و مردود مقام قرب الهی است . او تا قیامت سعی در گمراه ساختن انسان ها خواهد کرد، از این رو «عدو مبین» نامیده شده است. (1) و نیز همچنین «عدوالله» خوانده شده و یکی از صفات او رجیم است (2).
کلمۀ ابلیس در قرآن یازده بار و داستان سرپیچی او از امر الهی و استکبار وی بارها به صورت های گوناگون بازگو شده است که مفصل ترین آنها در سوره مبارکه اعراف آیات 10 تا 17 است.
بعضی ازعارفان بر خلاف اهل شریعت به دفاع از وی پرداخته و سعی کرده اند گناهش، یعنی عدم سجده بر آدم را توجیه کنند، از منصور حلاج گرفته تا عین القضاه همدانی از ابوالحسن خرقانی و ابوالقاسم کرگانی و....
مثلا" عطار نیشابوری سجده نکردن ابلیس را ناشی از مشیت حق می داند. در آثار عطار، بارها ابلیس را با چهره ای گریان و نالان از سرنوشت محتوم خویش می بینیم، همانند حکایت گریستن ابلیس در الهی نامه (3). عطار در جایی دیگر امتناع ابلیس از سجده بر آدم را ناشی از غیرت عشق می داند، مانند حکایت دختر و صوفی ای که نسبت به وی اظهار عشق می کند . او در «مصیبت نامه» (4) حکایت صوفی ای بیان می کند که عاشق دختر سلطانی شده بود . دختر برای سنجش میزان عشق او از صوفی خواست به خواهرش که از او زیباتر بود نگاه کند و صوفی به سوی او نگریست. در اینجا عطار می­گوید، اگر صوفی عاشق واقعی بود، حاضر نمی شد به غیر معشوق نگاه کند:
گفت اگر عاشق بدی یک ذره او *** کی شدی هرگز به غیری غره او
و در پایان نتیجه گیری می کند که قصه ابلیس همانند این حکایت است و اگر وی حاضر به سجده بر آدم نشده است، در حقیقت به خاطر عشق راستین وی نسبت به حق تعالی بوده است
عطار را می توان از زمره عرفایی دانست که از پارادوکس ابلیس برای اثبات و شرح و القای تعالیم خویش بهره فراوان جسته اند. چنانکه بارها از زبان ابلیس اظهار می کند: اگرچه راندۀ درگاه خدا هستم؛ ذره ای از راه او سرنمی پیچم:
اگر چه لعنتی از پی در آرم *** به پیش غیر او کی سر در آرم
به غیری گر مرا بودی نگاهی *** نبودی حکمم از مه تابه ماهی
وی با بیان قصه ابلیس قصد تحریض و تنبیه سالکان راه را دارد و بارها به آنان متذکر می شود که ابلیس با آنکه مطرود درگاه الهی است اما هرگز از ذکر وی غافل نیست و درس بندگی و اطاعت را از وی باید آموخت. او همواره سالکان طریقت را به عبرت گرفتن از ماجرای ابلیس دعوت می کند و آنها را به آموختن مردی و مردانگی از ابلیس لعین تشویق می کند:
چنین گوید به صاحب نقد ابلیس *** که ای از من ربوده گوی تلبیس
خداوندم هزاران ساله طاعت *** به رویم باز زد در نیم ساعت
تو زین یک ذره طاعت شدی گرم *** بر حق می بری و نیستت شرم
اگر لعنت کنندم هر دو عالم *** نگردد عشق جانم ذره ای کم
اگر خواند تو را یک تن به لعنت *** به یک ساعت فرو ریزی ز محنت
برو اول چو مردان، مرد ره شو *** پس آنگه جان فشان در پیش شه شو
البته در اینجا نظرات دیگری هم وجود دارد که به گفتار بعد موکول می کنم.

1.  بقره: 168، 206، مائده: 12
2. حجر: 17، 34، نحل: 16، 98
3. عطار، 1339: 104
4.عطار، 1338: 244-242

از یادداشت های روزانه، فوریه ۲۰۱۳