یادداشت های روزانه (114)

راه وصول به معانی تلطیف سر و حضور در عالم معناست

هر شی چهار نحوه وجود دارد:
1- وجود خارجی
2- وجود ذهنی
3- وجود لفظی
4- وجود خطی
وجود خارجی همان نفس الامر شی و همان اصل و حقیقت شی است .
وجود ذهنی نوعی از نمایش حضور شی در ذهن است که یکی از مباحث و گردنه های فلسفه است. یعنی حقیقت شی در ذهن ما چگونه است و به چه نحوی منعکس می شود؟ آیا ذهن مانند آینه است و یا شبه ای از شی در ذهن قرا می گیرد ؟ یا آنکه ذهن همانند، خالق، کپی آن شی را می سازد؟ و ارتباط ذهن با شی چگونه است؟ مباحثی مانند، (علم) ما به اشیاء چگونه است، از اینجا استخراج می شود. به تعبییر قطب در کتاب دره التاج، بو علی سینا ده نظریه در باره علم داد و در پایان علم را از مقوله کیف نفسانی دانست. در عین حال این مبحث بسیار زیبا و قابل توجه است و آفرینندگی و خالقیت ذهن یا مباحثی از اتحاد عاقل و معقول و ..... در ادامه همین مبحث است.
وجود لفظی یعنی همان نامی که ما بر هر مفهومی می گذاریم، و آن روزنه ای است برای فهم آن شی یا معنا. البته این نکته از اهمیت زیادی برخوردار است که لفظ، مبین کامل و واقعی شی یا مفهوم کامل آن نمی تواند باشد، زیرا ما نمی توانیم تمام حقیقت معنا را در قالب لفظ تبیین کنیم. هر معنا و مفهوم در عالم خودش خواص و احکامی دارد و وقتی که اکثر الفاظی را که مد نظر داریم بررسی می کنیم این همه گنجایش برای رساندن همه قوانین و فرمولهای معنا را در آنها نمی بینیم. الفاظی که بکار می بریم چون در این نشاه ظهور و بروز پیدا کرده اند و با معانی مادی مناسبت دارند و در دامن معانی دنیایی پرورش پیدا کرده اند و انسی بین این لفظ و بخشی از مفاهیم مادی آن پیدا شده است نتیجتا" ذهن ما متبادر به همین معنای مانوس مادی است مثلا" کلمه ( نفخ ) که به معنای دمیدن است وقتی استعمال می شود، ذهن ما متوجه این است که هوا در دهان جمع می شود و با دم از دهان بیرون می آید یعنی آن هوای جمع شده با دم خارج می شود اما درقرآن کریم وقتی که می فرماید ( و نفخت فیه من روحی ) ما وقتی که در ذهن مان معنای قبلی نقش بسته است یا معنای وسیعتری هم به ذهن ما متبادر شود یقینا" نمی تواند همه حقیقت را تبیین کند زیرا الفاظ مربوط به نشاه مادی هستند و وصف و خوی و رنگ و بوی این نشاه را دارند انسان عاقل اگر بخواهد این الفاظ را برای معانی و حقایق متافیزیکی و آنسویی به کار ببرد باید بتواند این الفاظ را از از رنگ و بوی این سوی مجرد و تطهیر نماید و راه وصول به معانی تلطیف سر و حضور در عالم معناست. 

از یادداشت های روزانه، آوریل ۲۰۱۲