یادداشت های روزانه (11)

« پیامبر عظیم الشان ما و دنیا
پیامبراعظم هرگز نسبت ‏به دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلى نشان‏نداد و به آن، توجهى نكرد. آن حضرت براى هدايت مردم و رساندن‏آن‏ها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياست‏شد.
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: روزى رسول خدا(ص) در حالى كه محزون‏ بود، از منزل خارج شد فرشته‏اى بر او نازل شد، در حالى كه كليدگنج‏هاى زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، اين‏ كليدهاى گنج‏هاى زمين است. پروردگارت مى‏فرمايد: اين كليدها رابگير و در گنج‏هاى زمين را باز كن و آنچه مى‏خواهى از آن استفاده ‏نما. بدون اين كه نزد من ذره‏اى از آن‏ها كم شود.
پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد.  كسانى دور آن (دنیا) جمع مى‏شوند كه عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدايى كه تو را به حق مبعوث نمود! وقتى درآسمان چهارم كليدها را تحويل مى‏گرفتم، همين سخن را از فرشته ‏ديگرى شنیدم
ابن سنان مى‏گويد: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پيامبر(ص) آمد،در حالى كه آن حضرت روى حصيرى نشسته بود كه زبرى آن بر بدن آن‏حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از ليف خرما تكيه نموده بود،كه بر گونه‏هاى گلگونه‏اش نفوذ كرده بود. آن مرد در حالى كه‏ جاهاى اثر كرده را مسح مى‏نمود، گفت: كسرى و قيصر (پادشاهان‏ايران و روم) هرگز چنين راضى نمى‏شوند و بر حرير و ديبامى‏خوابند و تو (كه سرور مخلوقات خدايى) بر اين حصير!
پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن‏ها برتر و گرامى‏تر هستم. من‏ كجا و دنيا كجا! مثال زورگذر بودن دنيا، مثال شخصى است كه بردرختى سايه دار عبور مى‏كند، لحظه هايى از سايه درخت استفاده‏مى‏كند و وقتى سايه تمام شد، از آن جا كوچ مى‏كند و درخت را رهامى‏كند.
»
از یادداشت های روزانه، مارس ۲۰۰۹