یادداشت های روزانه (7)

« خدایا حالا میفهمم که کار برای تو خستگی ندارد چون تو جباری یعنی جبران میکنی، هم خیلی زود، هم خیلی زیاد. واقعا که پیامبرها چه حالی داشتند.
باید عاشق خدا باشیم. درتمام لحظات زندگی به این فکرکنیم که آیادراین جایی که هستیم خداراضی است و آیا حرفی که خواهیم زد مورد رضایت حق است یاخیر؟ خلاصه اهم موضوع این باشدکه آیا خدا و امام زمان (عج) دراین لحظه از ما خشنود هستند یا خیر؟
عمل صالح را اگر یکبار انجام دهیم کار مهمی نیست همه اینکار را میکنند مهم اینست که انسان بر عمل صالح مواظبت کند و عمل صالح استمرار داشته باشد. انسان باید دائما متصل به خدمت پروردگار باشد.
بدترین کلمات:نمیتوانم، نمیشود، نمیگذارند.
مرگ را زیاد یاد کنیم. هرچیزی را حتی اگر خوب بخواهیم پس از ما به چه درد ما میخورد؟
اگر رابطه با خدا را درست کنیم و توجه داشته باشیم، خودش هرچیزی را به موقع بما میگوید.
دائما در مسائل دنیا خود را با دیگران مقایسه نکنیم. حتی برای خودمان کاری نکنیم تمام فکر وذکرمان خداباشد.»
از یادداشت های روزانه، ژانویه ۲۰۰۹