سيره ائمه اطهار (ع) در زنده نگه داشتن عاشورا

اسماعيل نسّاجى زواره‏


در ميان حوادثى كه در طول تاريخ بشريّت به وقوع پيوسته است، هيچ نهضت و حركتى به پويايى و برجستگى قيام عاشورا نيست، نهضتى كه در سرزمينى محدود، زمانى كوتاه و با فداكارى افراد معدودى رخ داد، امّا توانست الگويى عملى براى آزاد مردان جهان ارائه كند و براى هميشه به عنوان «انقلاب بزرگ» بر تارك تاريخ بشر بدرخشد.

آن چه بيش از همه حادثه كربلا را پرفروغ و سازنده جلوه مى‏دهد، سيره ائمه اطهار(ع) است در زنده نگه داشتن اين حماسه زيبا و احياى فرهنگ آن. امامان معصوم(ع) على‏رغم اين كه در دوران امامت خويش در محدوديت‏هاى شديدى به سر مى‏بردند و حاكمان مستبد اموى و عباسى سايه شوم خود را بر شهرهاى اسلامى گسترده بودند، ولى با اتخاذ صحيح‏ترين تصميم‏ها و موضع‏گيرى‏هاى مناسب و با استفاده از مؤثرترين شيوه‏ها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهاى ارزشمند آن به صورت شايسته پاسدارى كنند و راه حماسه آفرينان كربلا را تداوم بخشند.

آنان اين واقعه را به ديد معجزه نگريسته‏اند و در سيره عملى خود به عنوان راهكارهاى مؤثّر و زنده براى مبارزه عليه ظلم و ستم از آن بهره جسته‏اند كه در اين مقال به روش‏هاى عملى آنان جهت حفظ اين نهضت از تحريفات و زنده نگه داشتن آن اشاراتى گذرا خواهيم داشت.

توصيه به سوگوارى و عزادارى‏
عاشورا دهم ماه محرم الحرام است كه از دير باز مورد توجه و احترام مردم بوده است. ولى در فرهنگ شيعه به خاطر شهادت سومين پيشواى شيعيان و اصحاب او در سرزمين كربلا، اين روز از جايگاه والايى برخوردار است. دهم ماه محرم با رخداد قيام سيدالشهداء (ع) در بين امامان (ع) و دوستداران اهل بيت (ع) به عظيم‏ترين روزسوگوارى و ماتم تبديل شد.(1) پيشوايان معصوم(ع) همواره جهت زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا، شيعيان را به سوگوارى و عزادارى توصيه نموده و اثرات و ثمرات اين شعاير را تشريح مى‏نمودند. راز اين كه ائمه هدى(ع) بر ماتم سرايى شهداى كربلا تأكيد نموده‏اند اين است كه: اوّلاً دشمنان و مخالفان اهل بيت (ع) اين روز را به جشن و سرور سپرى مى‏كردند و ثانياً اين عزادارى‏ها و سوگوارى‏ها اگر آگاهانه، خالصانه و سازنده باشد، دل صاحب عزا را با دل حماسه‏سازان دشت نينوا پيوند مى‏دهند و اين ارتباط خود باعث ازدياد معرفت و قرب به بارگاه ملكوتى خواهد شد.

امام صادق(ع) در توصيف مصايب روز عاشورا اين گونه فرمودند: «وَ اَمّا يَومَ عاشوراءَ فَيَومٌ اُصيبَ فيه الحُسين صريعاً بينَ اَصحابِهِ و اصحابُهُ حَولَهُ صَرعى عُراةٌ؛(2) امّا روز عاشورا روزى است كه در آن حسين(ع) ميان يارانش كشته بر زمين افتاد و ياران او ني ز اطراف او بر خاك افتاده و عريان بودند».
امام رضا(ع) دراين‏باره مى‏فرمايد: «من ترك السّعى فى حوائجه يوم عاشوراء قضى اللّه له حوائج الدّنيا و الآخرة و من كان عاشوراء يوم مصيبته جعل اللّه عزّ و جلّ يوم القيامة يوم فرجه و سروره؛(3) هر كس تلاش در رفع نيازهايش را در عاشورا به خاطر به پاداشتن عزا تر ك كند، خداوند حوايج دنيا و آخرتش را برآورده سازد و هر كس عاشورا را روز مصيبت خويش قرار دهد، خداوند تبارك و تعالى روز قيامت را روز شادى و خوشحالى او قرار مى‏دهد.»

هم چنين امام صادق(ع) فرمودند: «انّ يوم الحسين اعظم مصيبةً من جميع سائر الايّام؛(4) روز شهادت امام حسين(ع) سوزناك‏ترين روزهاست.»

در سيره اهل بيت عصمت و طهارت(ع) هرچه بيشتر تفحّص گردد، مشاهده مى‏شود كه آن بزرگواران براى ترويج فرهنگ عاشورا و تطبيق آن بر مصاديقش بر اساس مقتضيات هر عصر، اهتمامى وافر و تأكيدى مصرّانه داشته‏اند. امام باقر(ع) در تعقيب اين هدف و توجه دادن مردم به ستمى كه بر اهل بيت(ع) روا شده، وصيّت مى‏كند تا ده سال در موسم حج در منى براى امام حسين(ع) و همراهانش عزادارى كنند.

آن حضرت بودجه‏اى را براى چنين امرى اختصاص داد. عزادارى گروهى در ايام حج و سرزمين حسّاس منى، سؤالات معنا دارى را در اذهان ترسيم مى‏كند و اين خود بهترين نوع مبارزه غير مستقيم ائمه(ع) براى توجه دادن افكار عمومى بر ضد جنايات اموى بود.
ائمه هدى(ع) غير از آن كه قولاً و عملاً در سيره و رفتار خود در جهت برپايى مجالس سوگوارى براى اباعبداللّه(ع) تأكيد و اصرار داشته‏اند، از مردم خواسته‏اند كه در اين امر مهم كوتاهى نكنند و به آنان نويد داده‏اند كه براى عزاداران حسينى پاداش بسيار ويژه‏اى در نظر گرفته شده است.

از منابع روايى چنين برمى‏آيد هر كس بر مصايب ائمه خصوصاً امام حسين (ع) بگريد و از اين بابت محزون گردد:
1- در روز جزاء با ائمه هدى(ع) محشور خواهد بود.
2- حضرت سيدالشهداء (ع) براى سوگوار خود از خداوند طلب آمرزش مى‏كند.
3- عزادار اباعبداللّه(ع) مصداق كسى است كه در شادى اهل عترت شادمان و در حزن آنان اندوهناك و محزون است.
4- در هنگام احتضار سوگوار اباعبداللّه(ع)، ائمه هدى(ع) حاضر مى‏شوند و عزرائيل را به مراعات حال وى توصيه مى‏كنند به حدى كه ملك الموت از مادر نسبت به او رؤوف‏تر است.
5 - سوگوار حماسه ساز عاشورا، از آب گواراى كوثر جرعه‏هايى مى‏نوشد و به ميوه‏هاى جنّت متنعم مى‏شود.
6- شفاعت رسول خدا(ص) شامل عزاداران امام حسين(ع) مى‏شود.
7- قبر ماتم دار كربلا نورانى است و از عذاب برزخى مصون مى‏باشد.
8 - خداوند از اين كه عزادار امام حسين(ع) را عذاب كند، پروا مى‏كند.
9- سوگواران و زائران در پرتو عرش الهى در مجلس منوّر در محضر اباعبداللّه هستند.(5)

گريستن و گرياندن‏
گريه براى مصايب امام حسين(ع) نوعى پيوند با راه و روش و هدف آن حضرت است كه باعث آمادگى براى مبارزه و جهاد در راه خدا مى‏شود و نيروى ايمان و عقيده را از هر جهت بسيج مى‏كند و نااميدى و زبونى را از انسان دور مى‏نمايد. از آن‏جا كه شهادت سالار شهيدان و ي اران با وفايش از منظر عمومى، آثار ويرانگرى براى حكومت بنى‏اميه و سال‏ها بعد براى بنى عباس داشت و مشروعيّت حاكمان اين دو سلسله را زير سؤال برده بود، براى اين كه اين تراژدى غم‏بار به دست فراموشى سپرده نشود، امامان(ع) با گريه بر شهيدان نينوا و زنده نگه داش تن ياد و خاطره جانبازى‏هاى آنان اهداف شهيدان كربلا را دنبال مى‏كردند. عظمت حادثه كربلا به قدرى دلخراش بود كه شاهدان آن مصيبت تا زنده بودند آن را فراموش نكردند.

امام سجّاد(ع) در مناسبت‏هاى گوناگون بر عزيزانش گريه مى‏كرد. اشك‏هاى آن حضرت(ع) عواطف را بر مى‏انگيخت و در اذهان مخاطبان مظلوميّت شهداى كربلا را ترسيم مى‏نمود. امام سجّاد (ع) بنيانگذار فرهنگ گريه در ميان مؤمنان بود و طى 35 سال امامتش به اين روش ادامه داد (6) تا جايى كه يكى از «بكّائين پنج گانه تاريخ»(7) ناميده شد. وقتى راز آن همه گريه را از آن حضرت مى‏پرسيدند، حضرت مصايب جانگداز كربلا را بازگو مى‏كرد و مى‏فرمود: مرا ملامت نكنيد. بدرستى يعقوب(ع) پس از آن كه يك فرزند خود را از دست داد، آن قدر گريست تا از غصّه چشم‏هايش سفيد شد. در حالى كه يقين به مرگ فرزندش نداشت ولى من به چشم خود در نصف روز ديدم كه چهارده نفر از اهل بيت مرا سربريدند.(8)

او نه تنها خود در سوگ شهداى كربلا مى‏گريست، بلكه شيعيان و مؤمنان را نيز ترغيب به گريستن بر آن شهدا مى‏كرد و مى‏فرمود: «هر مؤمنى كه بر شهادت حسين(ع) بگريد به طورى كه اشك بر گونه‏هايش جارى شود، خداوند براى او غرفه هايى در بهشت آماده مى‏سازد كه تا ابد در آ ن اقامت خواهد گزيد».(9)

امام صادق(ع) فرمودند: «على بن الحسين(ع) به ياد عاشورا بيست سال گريست و هرگز طعامى نمى‏خورد مگر اين كه گريه مى‏كرد».(10)
همچنين امام رضا(ع) فرمودند: «فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فانّ البكاء عليه يحطّ الذّنوب العظام؛(11) گريه كنندگان بايد بر كسى همچون حسين(ع) گريه كنند، زيرا گريستن بر او گناهان بزرگ را فرو مى‏ريزد».
باز امام صادق (ع) فرمودند: «كلّ الجزع و البكاء مكروهٌ سوى الجزع و البكاء على الحسين؛(12) هر ناله و گريه‏اى مكروه است، مگر ناله و گريه بر حسين(ع)».
اين اشك‏ها و گريه‏ها در عزاى مظلوم كربلا، فرياد مداوم عليه ستمگران و ابلاغ پيام خون مطهر شهدا بود. اگر گريه‏هاى ائمه(ع) نبود، حادثه عاشورا از خاطره‏ها محو مى‏شد و شعاع اين مشعل فروزان فروكش مى‏كرد.

بيان گريه نظام هستى
مسأله گريه نظام هستى به ويژه گريه آسمان بر شهادت حضرت اباعبداللّه(ع) در روايات منقول از ائمه هدى(ع) منعكس شده است.راز اين گريه اظهار عظمت مصيبت است به نحوى كه در جزء جزء عالم هستى داراى تأثير بوده است.

پس از بازگشت اهل بيت عصمت و طهارت از كربلا و ورود به مدينه امام سجاد(ع) ضمن خطبه‏اى چنين فرمودند: «اى مردم! پس از اين مصيبت عظمى كدام يك از مردانتان تواند شاد بود يا كدامين چشم مى‏تواند اشكش را حبس كند؟ همانا آسمان‏هاى هفت گانه بر قتل او گريستند و درياها با امواجشان و آسمان‏ها با اركانشان و زمين با پهنه وسيعش و درختان با شاخه‏هايشان و ماهيان اعماق دريا و ملائكه و اهل آسمان بر شهادت او گريستند».(13)

امام صادق(ع) در روايتى به صحابى بزرگوارش زراره فرمودند: «اى زراره! آسمان چهل روز بر حسين(ع) گريست و زمين چهل روز با سياهى و خورشيد چهل روز با سرخى و كسوف و كوه‏ها از هم پاشيدند و درياها متلاطم شدند و ملائكه چهل روز بر حسين(ع) گريستند».(14)
هم چنين امام رضا(ع) در روايتى به گريه آسمان‏هاى هفت گانه و زمين اشاره نموده‏اند.(15)
از رواياتى كه گذشت مى‏توان چنين استنباط كرد كه اصل مسأله گريه هستى بر شهادت امام حسين(ع) امرى است قطعى كه خود سند متقنى است براى زنده نگه داشتن اين قيام.

ترغيب شاعران به سرودن شعر و مرثيه
برپايى مجالس نوحه خوانى و خواندن شعر و مرثيه از عباداتى است كه داراى ثواب و پاداش فراوانى در نزد پروردگار است.
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «الحمد لله الّذى جعل فى النّاس من يفد الينا و يمدحنا و يرثى لنا؛(16) حمد و ستايش خداوندى را كه در ميان مردم كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آيند و ما را مدح مى‏كنند و براى ما مرثيه مى‏خوانند».
اين نشان دهنده جايگاه «مرثيه» و «مدح» در فرهنگ شيعه و در راستاى احياى فرهنگ اهل بيت(ع) است.
بيان مصايب و مراثى سرور شهيدان امام حسين (ع) به اندازه‏اى مهم و ضرورى است كه پيشوايان معصوم(ع) همواره بدان سفارش كرده و خواستار زنده نگه داشتن نام و ياد آن امام(ع) به اين شيوه شده‏اند. آنان خود نيز بدين امر پاى‏بند بوده و در بزرگداشت اين واقعه جانسوز قلبى سوزان و زبانى نوحه‏گر داشته‏اند.

استاد شهيد آيت اللّه مرتضى مطهرى (ره) در اين زمينه مى‏نويسد: «ائمه دين خواستند قيام امام حسين(ع) به صورت يك مكتب و به صورت يك مشعل فروزان هميشه باقى بماند. اين يك چراغى است از حق، از حقيقت دوستى و از حقيقت خواهى. اين يك ندايى است از حق‏طلبى، از حرّيت و آزادى، اين مكتب آزادى و اين مكتب مبارزه با ظلم را خواستند براى هميشه باقى بماند. در زمان خود ائمه اطهار(ع) كه اين دستور صادر شد، سبب شد كه جريان زنده و فعّال و انقلابى به وجود آيد. نام امام حسين(ع) شعار انقلاب عليه ظلم گشت، يك عدّه شاعر انقلابى به وجود آ مدند مانند: كميت اسدى، دعبل خزايى، سيّد حميرى و...كميت اسدى مى‏دانيد كيست؟ همان كسى كه با اشعارش از يك سپاه بيشتر براى بنى اميّه ضرر داشت».(17)

مشهور است كه چون اهل بيت عصمت و طهارت (ع) از شام به مدينه بازگشتند، در حوالى مدينه براى مدتى كوتاه اقامت نمودند. اهالى مدينه با شور و شوق خاصى به استقبال آنان رفتند. در ميان استقبال كنندگان فردى بود به نام «بشير بن جذلم» كه چون امام سجاد(ع) او را ديد، فرمود: اى بشير! پدرت شاعر بود. آيا تو هم از شاعرى بهره‏دارى، وى جواب داد: آرى! خود نيز شاعر هستم. حضرت(ع) فرمودند: ابياتى بسراى و خبر ورود اهل بيت(ع) و مصيبت جانگداز كربلا را اعلام كن. بشير مى‏گويد بر مركب خود سوار و با عجله وارد مدينه شدم و صدا به گريه بلند كردم و اين اشعار را خواندم:
يا اهل يثرب لامقام لكم بها
قتل الحسين و ادمعى مدرار
الجسم منه بكربلا مضرّج‏
و الرأس منه على القناة يدار

يعنى: اى اهل يثرب (مدينه) ديگر در شهر نمانيد چون حسين(ع) كشته شد. پس اشك فراوان از گونه‏ها جارى كنيد. بدنش در كربلا آغشته به خون شده و سر مطهرش را بر سر نيزه كردند.
بعد از اين مرثيه، شهر مدينه شكل ماتم به خود گرفت. همه اهل شهر از منازل بيرون آمدند و به گريه و زارى پرداختند و اين ماتم‏سرايى تا چندين روز ادامه داشت.

در عصر امامت ائمه(ع) شعرايى چون كميت اسدى، سيّد حميرى، دعبل خزايى و... به سفارش آن بزرگواران براى فداكاران كربلا به مرثيه گويى پرداختند. اشعار حماسى و عميق اين ياران اهل بيت(ع) بنى اميّه و بنى عباس را در هراس افكنده بود.(18)

شاعر و مدّاح اهل بيت(ع) «دعبل خزايى» اين گونه نقل كرده است: ايام محرم بود كه به زيارت امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) رفتم. ديدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب هم دور او جمع شده‏اند. چون مرا ديد، فرمود: اى دعبل! دوست دارم شعرى بخوانى، زيرا اين روزها غم و اندوهى است كه بر خاندان ما رفته است و كسى كه بر مصيبت جدّم امام حسين(ع) بگريد، خداوند گناهان او را مى‏آمرزد. سپس آن حضرت از جاى خويش برخاست و پرده‏اى را نصب كرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصايب جدّشان عزادارى كنند. در اين حال رو به سوى من كرد و فرمود: براى جدّم حسين(ع) مرثيه‏اى بخوان. دعبل مى‏گويد: اشعارى خواندم به طورى كه صداى گريه امام رضا(ع) و اهل بيت او بلند شد.(19)

زيد شجام مى‏گويد: «با جمعى از كوفيان نزد امام جعفر صادق(ع) بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد. امام صادق(ع) او را نزديك خود جاى داد. سپس فرمود: شنيده‏ام تو درباره عزادارى امام حسين(ع) خوب شعر مى‏گويى، گفت: بلى! فرمود: بگو! پس جعفر شعرى درباره امام حسين(ع) سر ود به طورى كه امام صادق(ع) و تمام اطرافيان گريستند. سپس امام (ع) فرمود: اى جعفر! به خدا قسم ديدم ملائكه اشعار تو را درباره حسين(ع) مى‏شنوند و آن‏ها هم گريه مى‏كنند.
اى جعفر! خداوند همين الآن بهشت را بر تو واجب كرد و گناهانت را بخشيد».(20)

سفارش به زيارت سالار شهيدان
از شيوه هايى كه امامان (ع) براى احياى نهضت عاشورا به كار گرفتند، توجه فراوان به زيارت امام حسين(ع) بود. سفارش‏هاى فراوانى كه از خاندان عترت و طهارت در باب بزرگداشت مقام آن حضرت و زيارت آن امام مظلوم در اوقات مختلف به ما رسيده است، عمق و ميزان مقام الهى سالار عشق را به وضوح بيان مى‏كند.

امام سجاد(ع) در سخنان گهر بار خويش، سفارش زيادى به زيارت امام حسين(ع) داشت. ايشان بعد از بازگشت به مدينه در بيرون شهر خيمه‏اى برپا كرد و چندين سال در آن اقامت گزيد تا ملاقاتى با دشمنان عترت نداشته باشد. حضرت پيوسته در طول اين مدت به قصد زيارت پدر و جدّ خويش به عراق مى‏آمد، ولى كسى متوجّه نمى‏شد.(21)

امام صادق(ع) فرموده‏اند: «لو يعلم النّاس ما فى زيارة قبر الحسين(ع) من الفضل لماتوا شوقاً؛(22) اگر مردم فضيلت زيارت قبر امام حسين(ع) را مى‏دانستند از شوق جان مى‏باختند».
سدير صيرفى مى‏گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: اى سدير! آيا هر روز حسين(ع) را زيارت مى‏كنى، عرض كردم فدايت شوم نه، فرمود: چقدر جفاكار هستى! سپس فرمود: آيا هر جمعه او را زيارت مى‏كنى؟ عرض كردم نه، فرمود: آيا هر ماه او را زيارت مى‏كنى؟ عرض كردم نه. فرمود: آيا هر سال او را زيارت مى‏كنى؟ عرض كردم گاهى. حضرت فرمود: شما به حسين(ع) چقدر جفا مى‏كنيد! آيا نمى‏دانى كه خداوند عزّ و جلّ دو ميليون فرشته دارد كه پريشان حال بر حسين گريه مى‏كنند و او را زيارت مى‏كنند و خسته نمى‏شوند؟

چه مانعى دارد كه قبر حسين(ع) را در هر جمعه پنج بار و يا در هر روز يك بار زيارت كرده باشى؟ عرض كردم: فدايت شوم. ميان ما و قبر حسين(ع) بسيار فاصله است. حضرت فرمود: زيارت را از راه دور انجام بده و آن بدين گونه است: برو بالاى پشت بام و به راست و چپ توجه كن. آن وقت سر به طرف آسمان بلند كن سپس به طرف قبله توجه كن و بگو: «السلام عليك يا اباعبداللّه الحسين. السلام عليك و رحمة اللّه و بركاته» اگر چنين كنى براى تو يك زيارت مى‏نويسند معادل يك حج و يك عمره.(23)

امام رضا (ع) فرمودند: «من زار قبر ابى عبداللّه بشطّ الفرات كان كمن زار اللّه فوق عرشه؛(24) هر كس قبر امام حسين(ع) را در كنار رود فرات زيارت كند، مانند كسى است كه خداوند را در بالاى عرش زيارت كرده است».

آرى از سياست‏هاى ثابت و تغييرناپذير امامان معصوم(ع) بعد از شهادت سالار شهيدان احياء اين نهضت بود. تأكيد آنان بر عزادارى، گريه، فضايل، زيارت و... از عاشورا مشعلى جاويدان ساخت و كربلا را به صورت بزرگ‏ترين دژ مقاومت امت اسلامى در برابر كفر و نفاق و بيداد د ر آورد. امروزه با استفاده از سيره ائمه هدى(ع) عاشوراى حسينى سمبل ظلم ستيزى و عدالت خواهى و راه رهايى مظلومان جهان از سلطه مستكبران شناخته مى‏شود. اگرچه در طول تاريخ از سوى كوردلان تلاش‏هايى براى فراموش شدن نام حسين(ع) و خاموشى اين مشعل هدايت صورت گرفته ا ست، امّا همه اين تلاش‏هاى مذبوحانه نشان وحشت آنان از جوشش خون پاك حسينى در رگ‏هاى نسل جوان است و على‏رغم همه اين كوشش‏ها هر روز گرايش دل‏هاى صالحان و مؤمنان به سوى عاشورا و محرم افزون‏تر و گسترده‏تر مى‏گردد و محبت حسينى دل‏هاى مظلومان جهان را شيداى فرزند فاطمه (س) مى‏كند. والسلام...


پى نوشت ها و مآخذ:
1. ماهنامه مبلّغان، شماره 39، ص 71.
2. اصول كافى، كلينى، ج 4، ص 147.
3. عيون اخبار الرّضا، شيخ صدوق، ج 1، ص 298.
4. همان، ص 225.
5. مجله پاسدار اسلام، شماره‏هاى 267 و 268(اسفند 82 و فروردين 83) ص 29 - 27، برگرفته از مقاله جارى با جرعه‏هاى عاشورا، غلامرضا گلى زواره.
6. امالى شيخ صدوق، ص 140.
7. حضرت آدم(ع)، حضرت نوح(ع)، حضرت يعقوب(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام سجاد(ع).
8 امالى شيخ صدوق، ص 140.
9. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ص 83.
10. بحارالانوار، مجلسى، ج 46، ص 108.
11. همان، ج 44، ص 283.
12. همان، ج 45، ص 313.
13. عوالم العلوم و المعارف، عبداللّه بحرانى، ج امام حسين(ع)، ص‏459.
14. بحارالانوار، ج 45، ص 207 - 206.
15. همان، ج 44، ص 286.
16. وسايل الشيعه، حرّ عاملى، ج 10، ص 469.
17. ده گفتار، شهيد مطهرى، ص 252 - 251.
18. مجله پاسدار اسلام، شماره 163، تير 1374، ص 32.
19. بحارالانوار، ج 45، ص 275.
20. وسايل الشيعه، ج 4، ص 594.
21. الامام زين العابدين، علّامه مقدم، ص 42.
22. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 319.
23. وسايل الشيعه، ج 10، ص 386.
24. مأخذ قبل، ص 183.


منبع: ماهنامه پاسدار اسلام ،‌شماره 284