او آمد


مردم، در وادي حيرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا مي‌زدند و هوس‌ها آنان را فريفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانيده بود.1 رشته‌هاي مرگ و هلاکت، آنان را مي‌کشيد و قفل‌هاي گمراهي، بر دل‌هايشان زده شده بود.2

شهرها در گمراهي تيره و تار، فرو رفته بودند و جهل و ناداني، برآنان چيره شده بود و خشونت و بربريت، حاکميت داشت و مردم، حرام را حلال مي‌کردند و دانايان را خوار و خفيف مي‌شمردند. بدون ايين، زندگي مي‌کردند و با کفر و بي‌ديني مي‌مُردند.3

روزگار درازي بود که پيامبري برانگيخته نشده بود و مردم، در خوابي طولاني به سر مي‌بردند و فتنه‌ها بالا گرفته و کارها پريشان شده بود و آتش جنگ‌ها شعله مي‌کشيد و دنيا بي‌فروغ و پر از مکر و فريب گشته، برگ‌هاي درخت زندگي، به زردي گراييده و از به بار نشستن آن، قطع اميد شده بود.4

خداوند سبحان، محمّد(ص) را به حق، مبعوث کرد.

الگوي زندگي (اُسوه)

خياط نوآموز، به الگو نياز دارد تا پارچه را براساس آن، قيچي بزند و لباسي زيبا بدوزد. خطاط نوآموز، به سرمشق استاد نياز دارد تا تمرين خط کند و سبک خوش نوشتن را بياموزد ... انسان

نيز به الگويي نياز دارد تا سبک زندگي کردن را در او ببيند و از او بياموزد. زندگي کامياب، در گرو داشتن سَبک زندگي است. زندگي بدون سبک، هرز مي‌رود و رَه به جايي نمي‌برد؛ امّا مهم‌تر از سبک داشتن، سبک گزيدن است. گزينش درست، يک هنر است . کاميابي از آنِ کساني است که از «هنر سبک گزيني» برخوددار باشند.

محمّد(ص) نيز از جنس آدميان (و نه فرشتگان) بود؛ ولي به انسانِ معيار تبديل شد و راز موفقيت او مي‌تواند براي همگان، سرمشق زندگي باشد. پس، زندگي را از محمّد(ص) بياموزيم که بهترين سبک زندگي را دارد: «و رسول خدا، براي شما، اسوه‌اي نيکوست».5

رسول

هر وسيله مهمي که از بازار بخريد، دفترچه «راهنما» دارد. اگر هر کالايي با توجه به ويژگي‌هايي که دارد، مورد استفاده قرار گيرد، عمري طولاني‌تر داشته و بهره‌اي بيشتر خواهد داد. سازنده کالا دقيق‌ترين اطلاعات را درباره آن دارد و لذا بهتر از هر کسي، برنامه استفاده از آن را مي‌داند... بي‌ترديد، در آفرينش ما نيز ويژگي‌هايي وجود دارد که تنها آفريدگار مهربان و حکيم، از آن آگاه است او بهتر از هر کس مي‌داند که صلاح زندگي و تباهي زنگي انسان در چيست. لذا بهترين برنامه زندگي را نيز بايد از او بگيريم؛ اما چگونه؟

پروردگار مهربان، بهترين بنده‌اش را برگزيد تا کامل‌ترين کتاب راهنما و برنامه زندگي را به ما برساند.

آن که زندگي کامياب مي‌طلبد و به پيام او گوش فرا مي‌دهد؛ چرا که کاميابي حقيقي، در عمل کردن به برنامه‌اي است که خداوند متعال، توسط آخرين فرستاده‌اش براي ما فرستاده است. از اين رو، قرآن کريم مي فرمايد: «محمد، رسول خداست»6 و «اي کساني که ايمان آورده‌ايد! چون خدا و رسولش شما را به چيزي دعوت مي‌کنند که شما را زنده مي‌کند، دعوت آنان را اجابت کنيد».7

چراغ (سِراج)

زندگي بدون نور، تاريک است. بدون چراغ، راه از چاه، نمايان نمي‌شود و راه نَوَرد زندگي، يا به بي‌راهه مي‌رود و يا در چاه مي‌افتد. محمّد(ص)، آن چراغ روشن و پُر نوري است که سينه ظلمات جهل را مي‌شکافد و راه زندگي را به نور علم و آگاهي روشن مي‌سازد. پس در درياي متلاطم زندگي بايد چشم به فانوس محمّدي داشت تا به ساحل امن نجات رسيد: «اي پيامبر! ما، تو را... دعوت‌کننده به سوي خداوند و چراغي روشني‌بخش فرستاديم».8

بَشير (نويد‌دهنده)

دوندگاني که در مسابقه شرکت مي‌کنند، به شوق کسب جايزه، رنج دويدن و عرق ريختن را برخود هموار مي‌سازند. اگر جايزه‌اي در کار نباشد، نه مسابقه‌اي به پا خواهد بود و نه دونده‌اي در ميان. آنچه دوندگان را جمع مي‌کند و به آنان نيرو مي‌دهد، وعده جايزه‌اي است که هر چه بزرگ‌تر باشد، اشتياق‌ها نيز بيشتر و تلاش‌ها افزون‌تر خواهد شد.

زندگي نيز مسابقه بزرگي است از دنيا تا بهشت؛ با اين تفاوت که در اين مسابقه، تنها نفر اوّل يا نفرات نخستين نيستند که پاداش مي‌گيرند؛ بلکه تمام کساني که به خط پايان برسند، از پاداش‌هاي آن بهره‌مند مي‌گردند؛ زندگي جاويدان، آسايش بي‌پايان و ديگر نعمت‌هاي فراوان و بي‌مانندي که نه چشمي مانند آن را ديده و نه گوشي شنيده و نه حتي به ذهن کسي خطور کرده است... .

اما آدمي که در آغاز، ناآگاه است و در ادامه، غافل، کسي را مي‌خواهد که او را از اين مسابقه، آگاه و به پاداش آن «بشارت» دهد و محمّد(ص)، آن بشير زندگي است که ما را از اين مسابقه و آن پاداش بزرگ، آگاه مي‌سازد و زنگار غفلت را از دل و ديدگانمان مي‌زدايد: «[اي پيامبر!] ما، تو را نفرستاديم، مگر براي آن که بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده‌اي براي تمامي مردمان باشي».9

نذير (بيم‌دهنده)

در ميدان زندگي، مسابقه ميان انتخاب‌هاست؛ انتخاب راه درست يا راه نادرست. آن که راه درست گزيند، به پاداش مي‌رسد و آن که راه نادرست گزيند، نابود مي‌شود و همه هستي‌اش را از دست مي‌دهد.

در مسابقه زندگي، مکافات بازنده، جايزه نگرفتن نيست؛ هلاکت است و نابودي. پايان راه درست، بهشت است و پايان راه نادرست، دوزخ؛ با عذاب‌هايي که نه گوشي شنيده و نه چشمي همانندش را ديده و نه حتي به ذهن کسي خطور کرده است. البته اين عذاب‌ها نتيجه طبيعي انتخاب نادرست و سپس رفتارهاي نادرستي است که در پي آن مي‌ايند و کسي از سر کينه و عصبانيت، انسان را مجازات نخواهد کرد. ما خود هستيم که خودمان را مجازات مي‌کنيم.

ناآگاهي از اين واقعيت‌ها سبب مي‌شود که انسان به هزينه سنگين انتخاب خود توجّه نداشته باشد و لذا مانعي در راه خود نبيند.

محمّد(ص) که همچو پدري مهربان است، آمده تا فرزندان ايماني‌اش را از اين خطرات هولناک، ايمن سازد. او نمي‌خواهد و نمي‌تواند کسي را مجبور کند؛10 امّا دلسوزانه و دردمندانه، خطرات راه نادرست و سرنوشت شوم انتخاب بد را بيان مي‌دارد تا فرزندانش از راه هلاکت و نابودي، دور شوند و شاهد خوش‌بختي باشند و سعادت را در آغوش کشند: «[اي پيامبر!] ما تو را فرستاديم تا به حقيقت، نويد‌دهنده و بيم‌دهنده باشي و هيچ اُمّتي نبوده‌اند، مگر آن که بيم‌دهنده‌اي به ميانشان رفته است».11

پدر اُمّت

او سلطان خشني نيست که با داغ و درفش آمده باشد. او پدري بزرگوار است12 که با قلبي مهربان و دلي سرشار از عشق آمده است. آنچه ما را بيازارد، او را رنج مي‌دهد و آنچه ما را بيارايد، او را خرسند مي‌سازد. او عاشق هدايت و سعادت پايدار ماست و در اين راه، حريصانه تلاش مي‌کند13 و به شدّت، خود را به رنج مي‌اندازد14 و اگر فرزندي از فرزندانش بي‌راهه رود، چنان متأثّر مي‌شود که نزديک است جان دهد!15

شاهد

آرزوي هر پدري، سعادت و خوش‌بختي فرزندانش است؛ از اين رو، با دقّت، بر رفتار آنان نظارت دارد. پيامبر اکرم(ص) پدر تمام مسلمانان است. او از جانب خداوند متعال، اين امکان را يافته که تا هميشه تاريخ، شاهد و ناظر رفتار ما باشد.16 آنچه انجام دهيم و آنچه بينديشيم و آنچه در خيال خود بپرورانيم، همه و همه، در ديد اوست و چه شرم‌آور است اگر ما را در حال انجام دادن کار ناشايستي ببيند و چه خرسند مي‌گردد اگر فرزندان خود را در حال انجام دادن کارهاي نيک و شايسته بنگرد.

پس بدانيم که ما در زندگي‌مان شاهدي همچو او داريم: با عظمت و مهربان! يکي از چيزهايي که در تنظيم رفتار انسانْ تأثير دارد، اين است که خود را در منظر و محضر کسي بداند. چنين احساسي، شرم را در وجود ما بر مي‌انگيزد و موجب تقويت کارهاي نيک و تضعيف کارهاي ناشايست مي‌گردد. چه نعمتي است آن نظارت و اين شرم، بويژه اگر ناظر، کسي همچون رسول اکرم(ص) باشد. هر چند قرن‌ها از زمان حيات او دور هستيم، امّا نبايد تصوّر کنيم که او از ما غافل و بي‌خبر است و اگر تنها هستيم، نبايد تصوّر کنيم که هيچ کس، شاهد خلوت‌هاي ما نيست. از کساني که شاهد زندگي ماست، رسول اکرم(ص) است: «اي پيامبر! ما تو را فرستاديم تا شاهد و نويد‌دهنده و بيم دهنده باشي».17 و «آن گاه که براي هر اُمّتي شاهدي بياوريم، تو را شاهد اينان قرار خواهيم داد».18

بياييد دل مهربانش را به درد نياوريم و خاطر شريفش را مکدّر نکنيم.


پي نوشت ها:
1 . ميزان الحکمه، ج 13، ص 6155، ح 19847.
2 . همان، ص 6157، ح 19850.
3 . همان، ص 6155، ح 19848.
4 . همان، ص 6157، ح 19859.
5 . سوره احزاب، ايه 21.
6 . سوره فتح، ايه 29.
7 . سوره انفال، ايه 24.
8 . سوره احزاب، ايه 46.
9 . سوره سبأ، ايه 28. نيز، ر.ک: سوره اسراء، ايه 105؛ سوره فرقان، ايه 56.
10 . ر.ک، سوره نمل، ايه 81؛ سوره روم، ايه 53؛ سوره غاشيه، ايه 22.
11 . سوره فاطر، ايه 24. نيز. ر.ک: سوره هود، ايه 12.
12 . ر.ک: دانش نامه اميرالمؤمنين، ج 8، ص 96.
13 . ر.ک: سوره نحل، ايه 37؛ سوره توبه، ايه 128.
14 . ر.ک: سوره توبه، ايه 80.
15 . ر.ک: سوره کهف، ايه 6؛ سوره شعراء، ايه 3.
16 . سوره توبه، ايه 94 و 105: «بگو عمل صالح انجام دهيد که خداوند و پيامبرش و مؤمنان راستين (امامان شما)، عمل شما را مي‌بينند». براي اطلاع بيشتر، ر.ک: سوره بقره، ايه 143؛ الکافي، ج 1، ص 219؛ بحارالانوار، ج 23، ص 337.
17 . سوره احزاب، ايه 44. در اين باره، ر.ک: الکافي، ج 1، ص 190؛ بحارالأنوار، ج 7، ص 283.
18 . سوره نساء، ايه 41.


منبع: حدیث زندگی ، آذر و دی 1385، شماره 32