ويژه نامه اي به مناسبت
ميلاد باسعادت حضرت امام صادق (ع)


خانواده وتبار امام صادق (عليه السلام)
خاندان وتباراهل بيت (عليهم السلام) واجداد گذشته خاندان رسالت وامامت ازنسل ابراهيم پیامبر(عليه السلام) و نواده اسماعيل ذبيح ودرسلسله مراتب صلبي به عبدالمطلب می رسد.
عبدالمطلب دوازده پسر داشت که کوچکترين آنها عبدالله است وحضرت محمد (صلي الله عليه وآله) رسول گرامي اسلام تنها فرزند اوست که هرگز ديده به ديدار پدر نگشود ودردوران جنيني پدر را ازدست داد . فرزند ديگر او ابوطالب است که حضرت علي (عليه السلام) فرزند او ست وبدين سان حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) و حضرت علي(عليه السلام) پسرعموي يکديگرند وحضرت علي (عليه السلام) بيش از 30سال ازاو کوچکتر است.

بعدها حضرت علي (عليه السلام) درعصرحکومت پيامبر(صلي الله عليه وآله) درمدينه، باکوچکترين دختراو، فاطمه معصومه(سلام الله عليها) ازدواج کرد ونسل پيامبر(صلي الله عليه وآله) وحضرت علي (عليه السلام) از طريق اين ازدواج تداوم يافت . ازنسل حضرت علي (عليه السلام) وحضرت فاطمه(سلام الله عليها)یازده گوهر درخشان ومِهرهاي ولايت درخشيدند که امام صادق(عليه السلام) نسل چهارم اين زوجين شريف است وششمين امام شيعه ، ياخليفه راستين پبامبر(صلي الله عليه وآله)است.

جد ّوجدّه
وبدين سان پس ازرسول خدا(صلي الله عليه وآله) وخديجه کبري که جدّوجدّه اصلي امام بحساب مي آيند ، بايد به سراغ اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) که جّد وجدّه وپدر همه امامان نخستين جانشين رسول خدا(صلي الله عليه وآله) وسيد الاوصياء است.

جدّ ديگر امام حسين (عليه السلام) سيّد الشهداء وپس ازاو امام سجاد (عليه السلام)است که امام حسين(عليه السلام) مهتر شهيدان وامام سجاد(عليه السلام) زين العابدين ومايه فخر عابدان است.

جدّه اصلي اوحضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) بانوي نمونه اسلام، دخت پيامبر(صلي الله عليه وآله) و همسرحضرت علي (عليه السلام) است وپس از او بايدازهمسرامام حسين (عليه السلام) حضرت شهربانو نام برد وهم ازکيهان بانو که خواهرشهربانو است.

امام علي (عليه السلام) کيهان بانو رابه عقد محمد بن ابي بکر درآورد وازاوپسري به نام قاسم به دنیا آمد که دختر او امّ فروه مادر امام صادق(عليه السلام) است پس کيهان بانو جدّه مادري امام صادق(عليه السلام) است و بنابراین جده پدري ومادري امام صادق(عليه السلام) دوخواهر ايراني وازنسل يزدگرد پادشاه ساساني می باشند.

نسب مادر امام
حضرت علي بن ابيطالب(عليه السلام) که درمدينه حامي اسيران خانواده سلطنتي ايران بود ، شهربانو رابه عقد ازدواج پسرش حضرت امام حسين (عليه السلام) درآورد وکيهان بانو را بامحمد بن ابی بکر، پسرخليفه اول که اورامثل پسرخود دوست مي داشت ، تزويج نمود وبعد ازاين که حضرت علي (عليه السلام) خليفه شد مرتبه محمد بن ابی بکر رابقدري بالابرد که اوراوالي مصرکرد ودرآن کشور باتمهيد معاويه به قتل رسيد.

ازصلب محمد بن ابوبکر وبطن کيهان بانو پسري متولد شد بنام قاسم وازقاسم دختري متولد گرديد به اسم امّ فروه واين دختر باامام محمد باقر(عليه السلام) ازدواج نمود وحضرت جعفرصادق(عليه السلام)ازبطن ام فروه مي باشد ولذا حضرت جعفرصادق(عليه السلام)ازطرف مادرهم به يک شاهزاده خانم ايراني که بروايتي چشم هاي آبي رنگ داشته مي پيوندد. 

پدر امام صادق(عليه السلام)
پدرامام صادق (عليه السلام) حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) فرزندحضرت علي بن الحسين زين العابدين امام چهارم(عليه السلام) مي باشد.

باقرالعلوم(عليه السلام) درروزاول ماه رجب ياسوم ماه صفرسال 57 ه.ق درمدينه متولد ودرسال 114ه.ق درسن 57 سالگی به دستورهشام بن عبدالملک مروان دهمين خليفه اموی درمدينه مسموم وبه شهادت رسيدند، مرقدشريفشان درقبرستان بقيع است .

ايشان نوزده سال وده ماه ودوازده روز(ازسال 95تا114ه.ق) ردای امامت رابردوش داشتند.
آن حضرت درجريان واقعه کربلا حضورداشتند، درحاليکه بيش ازسه سال وشش ماه وده روزازعمرشريفشان نگذشته بود؛ تمام مصائب کربلا واسارت راازنزديک ديده وخودنيزجزء مصيبت زدگان بودند.

پيشوای پنجم ، نمونه فضل وکمال ،علم ودانش وتجلی علمی الهی بودندوحرکتی که درجهت آشکار ساختن وروشن نمودن ارزشهای اسلامی درکليه ابعادداشتندحرکتی بس عميق بودکه ازطول قرنها ازفرهنگ ناب وزلال الهی دربرابرتجاوز بيگانه حراست وحفاظت نمودبه همين جهت است که آن حضرت به باقرالعلوم (عليه السلام) يعنی شکافنده علمها معروف شدند.

مادر امام صادق (عليه السلام)
مادرآن حضرت «امّ فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابي بکراست.به اين جهت ازطرف مادر نسبت آن بزرگوار به ابوبکر مي رسد وچون قاسم بن محمد بن ابي بکر بادختر عموي خود «اسماء» دخترعبدالرحمن بن ابي بکر ازدواج کرده بود ، مادر آن حضرت ، هم ازطرف پدر نواده ابوبکر است وهم از طرف مادر، به اين مناسبت امام صادق(عليه السلام) فرمود:
ابوبکر دوبار مرابه دنيا آورد .يعني ازدوراه نسبت من به او مي رسد.
امام صادق(عليه السلام) درباره مادرخود فرمود: مادر من از کساني است که ايمان آورد وتقواي الهي پيشه ساخت وکار نيک انجام داد، وخدا نيکوکاران رادوست مي دارد

امام ششم (عليه السلام) بااين جمله کوتاه ولي پرمغز و بامحتوا که ازقرآن (سوره نحل ،آيه 128)الهام گرفته است. تمام اوصاف نيکو وپسنديده رابراي مادر خويش بيان فرمود:همان اوصافي که اميرمؤمنان (عليه السلام) براي متقين درجواب سؤال همام بيان فرمود: «اي همام،ازخدا بترس ونيکي کن،زيرا خداوند باکساني است که تقوا پيشه کنند وکارنيک انجام دهند.
به هرحال تقواوپاکدامني ام فروه تاحدي بود که مسعودي مي نويسد:«امّ فروه ازتمامي زنان زمان خود باتقواتربود.

مادردانشمند
امّ فروه ازامام باقر(عليه السلام)احاديث زيادي نقل کرده است. ازامام سجاد (عليه السلام) نيز رواياتي نقل نموده که يک مورد آن ازنظرتان مي گذرد:«حضرت علي بن الحسين (عليه السلام) به اوفرمود: اي امّ فروه ، من براي گناهکاران از شيعيان خود درهرروز وشب صد باردعا مي کنم و ازخدا براي آنان طلب آمرزش مي نمايم، زيرا ما برچيزي که مي دانيم صبر مي کنيم وآنهابرچيزي که نمي دانند صبر مي کنند ».

خلاصه مادربزرگوارحضرت امام صادق(عليه السلام)ازموقعيت علمي والايي که ازخاندان وحي ورسالت فراگرفته بود، برخوردارگشت که براي پي بردن به مقام دانش اوبه نقل يک مورد بسنده مي شود:
شخصي به نام«عبدالاعلي » مي گويد:«ام فروه راديدم که دراطراف خانه کعبه طواف مي کرد ولباسي پوشيده بود که کسي اورانشناسد. هنگامي که خواست دست خود را روي حجرالاسود بگذارد، دست چپ را روي سنگ گذاشت، مردي (که به نظر مي رسد ازعامه بوده) به او گفت: دست چپ را روي سنگ گذاشتن برخلاف سنت است و تواشتباه کردی. ام فروه گفت:لازم نیست تو چیزی به ما بياموزي ، چراکه ماازدانش شمابي نياز هستيم »

درهرحال امام صادق(عليه السلام) دردامن رسالت ومرکز وحي تولد يافت ورشد کرد وبخشي از دوران زندگي خودرا تحت توجهات وعنايات جد خود حضرت زين العابدين (عليه السلام) وپدر بزرگوارخويش امام باقر(سلام الله عليه) سپري کرد.

داستاني از مادر امام
درسال 90هجري مرض مسری وخطرناک آبله درمدينه بروز کرد وعده اي ازکودکان مبتلا شدند. بااين که حضرت امام جعفرصادق(عليه السلام) درآن موقع هفت ساله بود (بسته باين که تاريخ تولداو را80یا83هجري بدانيم) وکودکان درسن هفت ياده سالگي کمترازخردسالان مبتلا به آبله مي شوند ام فروه بافرزندان خودازجمله حضرت جعفرصادق(عليه السلام)ازمدينه رفت تا اين که بيماري آبله فرزندان وي رابيمار ننمايد . درگذشته براي مبتلا نشدن به آن بيماري چاره اي غيرازاين نبود که ازشهرآلوده به مرض بگريزند وبه جائي بروند که درآن آبله نباشد.

امّ فروه بافرزندانش به (طنفسه) که ازنقاط ييلاقي مدينه بود رفت و بعد از اينکه درطنفسه سکونت کرد اطمينان حاصل نمود که فرزندانش مبتلا به آبله نمي شوند ، غافل ازاينکه مرض خطرناک برخودِ وي مستولي خواهد گرديد. وقتي ام فروه بيمار گرديد ، مثل تمام بيماران آبله نمي دانست که مبتلا به آن بيماري خطرناک گرديده تااين که اولين تاول آبله دربدن او نمايان شد وچون زني باسواد بود دانست که مبتلا به آبله گرديده وبجاي اين که درفکر خودباشد، به فکر فرزندانش افتاد وگفت که فوري آنها راازطنفسه دورکنند وبجائي ببرند که درآنجا آبله نباشد وحضرت جعفرصادق(عليه السلام) وسايرفرزندان ام فروه را ازآنجا دورکردند وبه روستاي ديگربردند.

درمدينه به حضرت محمد باقر(عليه السلام)اطلاع دادند که همسرش درطنفسه مبتلا به بيماري آبله شده است وچون آن بيماري يک مرض خطرناک بود،امام محمدباقر(عليه السلام) که براي رفتن به طنفسه مجبور شد درس را تعطيل نمايد قبل از عزيمت به آن روستا برمزار پيغمبراسلام(صلي الله عليه وآله) که درهمان مسجد يعني محضرتدريس بود رفت و ازروح پيغمبرخواست که همسرش راشفا بدهد.

وقتي ام فروه شوهر راديد گفت چرا باين جا آمدي، مگر بتو نگفته بودند که من مبتلا به آبله شده ام،مگر نمي داني که نبايد به عيادت بيماري آبله گرفته رفت زيرا عیادت کننده ممکن است بيمارشود.

حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) جواب داد من ازروح پيغمبردرخواست کرده ام که توراشفا بدهد ومي دانم که توشفا خواهي يافت ومن هم مبتلا به بيماري نخواهم شد.
امّ فروه همان طور که حضرت محمد باقر(عليه السلام) فرمود ازبيماري رهائي يافت ونقصي هم دراوبوجود نيامد وشفاي آن زن، ازنوادرمي باشد براي اينکه بيماري آبله بندرت به بزرگسالان سرايت مي نمايد واگرسرايت کند بعيد است که بيمار، بهبودی حاصل نمايد.

شيعيان عقيده دارند که چون حضرت محمد باقر(عليه السلام)امام بود وهر امام داراي علم وقدرت نامحدود است وخود اوبربالين امّ فروه حضور بهم رسانيد ، باعلم وقدرت امامت خود، او راشفا بخشید.
امايک مورخ بي طرف نمي تواند اين نظريه رابپذيرد ودرآن موقع پزشکان نمي توانستند بيماري آبله رادرمان کنند ومداوا شدن ام فروه يک واقعه استثنائي بشمارمي آيد.
ام فروه بعد از مداوا به مدينه مراجعت کرد ولي چون هنوز بيماري آبله درمدينه بود فرزندانش رابه شهر نياورد.

اهل البيت بودن امام و شرافت خاندان او
اوازخاندان وحي ورسالت است .درمحيط وحي ودردامان امامت پرورش يافت.خاندان تطهير است وآيه شريفه تطهير درشأن آنها نازل شد که خدافرمود:
اِنَّمَايُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَکُم تَطهيراً.
واينکه حضرا ت ائمه(عليهم السلام)مصاديق راستين اهل البيت(عليهم السلام)هستند مورد تأييد بسياري از صاحبنظران ، ومخصوصاً بزرگان اهل سنت است.

آري ،اوازجمله اهل البيت (عليهم السلام)است وطيّب وطاهر، وارسته ومنزه ازهرلوث ودارای مقام قرب به خدا است . مقام ورتبت او ،جايگاه مهمش دراهل بيت ونزاهت اوووجوب حرمت گذاري به او مورد تأييد همگان است. حديث کساء درشأن اهل بيت (عليهم السلام)است. دعاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) درباره اهل بيت(عليهم السلام) اين بود:
اللّهُمَّ هؤُلاءِاَهلِ بَيتيِ فَاَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وَطَهِِّرهُم تَطهيِراً.

شرافت خاندان او
جدّش رسول الله (صلي الله عليه وآله) وخاتم انبياي الهي است، جدّه اش فاطمه زهر(سلام الله عليها) است. جدّ ديگرش علي (عليه السلام) است همانکس که حديث غدير درشأنش نازل شده وپيامبر(صلي الله عليه وآله)اورابه عنوان وصي خود و وليّ مؤمنين معرفي کرد. جدّ بعد ي او امام حسين(عليه السلام) سالارشهيدان است وجدّ پس ازاو، حضرت سجاد با فضیلت ترین بنی هاشم، وعالمترین افراد امت وپرهیزکارترین وراستگوترین مردم است.

اودرزمره يکي ازدونقل مورد سفارش پيامبر(صلي الله عليه وآله)است که فرمود: من از بين شما ميروم ودوچيزرابين تان به امانت مي گذارم : کتاب خداو عترت من، اين دوازهم جدا نمي گردند تادرکنار حوض کوثربرمن وارد گردند، خوب بنگريد که پس از من باآنها چگونه برخورد مي کنيد وشما را درباره اهلبيتم بياد خدامي اندازم.

رسول خد(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرکه راخوش آيد هم چون من زندگي کند وهم چون من بميرد ودربهشت جاودان سکونت کند ، علي(عليه السلام) راپس ازمن وليّ خود انتخاب کند ووليّ اوراوليّ خودگيرد وبه امامان پس از من که عترتند وازگِل من آفريده شده اند اقتدا کند .
وهم رسول خد(صلي الله عليه وآله) درشأن اوفرمود: خداي ازصلب فرزندم محمد باقر(عليه السلام) پسري آورد که حکم اوحکم من وزبان اوزبان صدق وراستي است


منبع: کتاب مغز متفکر جهان شيعه