با قرآن آشنا شويم

بخشي از كتاب آشنايى با سوره ‏ها

حجت الاسلام جواد محدثى


تاريخچه و چگونگى نگارش و تدوين قرآن
قرآن، كه معجزه جاويدان پيامبر اسلام است، كتاب شناخت و معرفت است.
كتاب انسان ‏سازى و تربيت بشر است.
كتاب نور و روشنائى و حكمت است. كتاب انديشه و تفكر و تدبر و خداشناسى است.
قرآن، كتاب ايمان و عمل صالح و جهاد و عدالت اجتماعى است.
كتاب بشارت و انذار، وعد و وعيد است.
كتاب تاريخ سازنده است. كتاب سازنده تاريخ است.
كتاب حكومت و سياست و قانون است.
كتاب هميشگى و همه ‏جائى و همه جانبه و جامع است.
كتاب هدايت و راهنمايى است... و سخن خداوند است و پيام آسمانى او.

اين قرآن، بتدريج، در مدت 23 سال در شرايط گوناگون و طبق نياز، نازل شد و احكام و مقررات و عقايد و معارف اسلام، از طريق «وحى‏» به پيامبر رسيد و پيامبر هم آيات كتاب را به مردم ابلاغ كرد.

آيات قرآن كه نازل مى‏گرديد، پيامبر آنها را بازگو مى‏كرد، تا هم خودش آنها را حفظ كند و هم نويسندگان وحى، آنها را ثبت كرده و بنويسند. نويسندگان آيات قرآن به نام «كتاب وحى‏» معروف بودند كه بارزترين اين چهره ‏ها، على بن ابيطالب (ع) بود.

نويسندگان وحى، آيات نازل شده را، بر اساس امكانات آن دوران، روى پوسته درختان، برگ درخت، پارچه و حرير پوست ‏حيوانات، استخوان هاى پهن، سنگ و سفال، و احيانا كاغذ، مى‏ نوشتند.

اولين آياتى كه نازل شد، آيات اول سوره «علق‏» بود كه در آغاز بعثت انجام گرفت. از آن پس براى مدتى طولانى، نزول آيات قطع شد ولى مجددا شروع گرديد.

آنچه نازل مى ‏شد در خانه پيامبر نگهدارى مى ‏شد تا بعدا بصورت يك مجموعه در آيد. حافظه قوى عرب‏ها، و نيز شوق فراوان مسلمين و همچنين مجذوب شدن افراد به زيبايى و فصاحت و بلاغت و گيرايى قرآن، باعث ‏شده بود كه آيات را زود حفظ كنند.

تقسيمات قرآن
قرآن 114 سوره دارد و بيش از 6 هزار آيه. و مجموع قرآن را هم به 30 جزء تقسيم كرده‏اند و هر جزء هم از چهار قسمت - بنام حزب - تشكيل شده است. و هر سوره هم از چند جمله و فراز - كه بنام «آيه‏» ناميده مى‏شود - تشكيل يافته است.

سوره‏ها (غير از سوره نهم، توبه) با «بسم الله‏» شروع شده است.

طولانيترين سوره‏ها «بقره‏» است، با 286 آيه، و كوتاهترين سوره ‏ها «كوثر» است با سه آيه.

آيات، به تدريج كه نازل مى‏شد. بدنبال هم نوشته مى‏شد و تا وقتى كه «بسم الله‏» نمى‏آمد، نويسندگان وحى، آيات را در دنباله آيات قبل بعنوان ادامه همان سوره مى ‏نوشتند. اين جريان عادى و طبيعى قضيه بود.

غالبا ترتيب آيه ‏هاى يك سوره، بر حسب نزول بود. مگر در برخى از موارد، كه شخص پيامبر(ص)، از طريق دريافت وحى، دستور مى ‏داد كه اين آيات، در فلان سوره، يا قبل و بعد از فلان آيه، نوشته شود، كه اين ترتيب غير عادى بود. وگرنه آياتى كه پشت ‏سر هم - با فاصله زمانى يا بى‏فاصله - نازل مى ‏شد كتاب وحى، آنها را بدنبال هم ثبت مى‏ كردند تا شروع آيات ديگر، با بسم الله الرحمن الرحيم، كه مى ‏فهميدند سوره جديدى است. اين را امام صادق(ع) فرموده است. [1] قرآنى را كه على(ع) بعدا تنظيم كرد، بر اساس تاريخ نزول بود.

بسيارى از علماء معتقدند كه چون تا آخرين روزهاى حيات پيامبر، آيات به مناسبتهائى نازل مى‏شد، بنابراين، در حال وفات پيامبر، گرچه كل آيات قرآن، موجود و نوشته شده بود، ولى بصورت يك مجموعه مدون و بصورت يك صحيفه و ميان دو جلد، گردآورى نشده بود و اين كار بعد از آن حضرت انجام گرفت. خود پيامبر(ص) چنين مسئوليتى را به على(ع) واگذار كرده بود.

در زمان عثمان، چون اختلاف در نحوه قرائت قرآن پيش آمده بود، هيئتى به سرپرستى «زيد بن ثابت‏» ماموريت‏يافتند كه همه نسخه‏هاى رائج را جمع‏آورى كرده و بر اساس متواترترين و مشهورترين نوع قرائت، يك نسخه تدوين كنند. و چنين نيز شد. نسخه ‏هاى ديگر را از بين بردند و براى وحدت قرائت، از روى آن نسخه، عينا چند نسخه برداشته شد كه به هر يك از شهرهاى: مكه، بصره، كوفه، مصر، يمن، شام، بحرين و... فرستاده شد و يكى هم كه نسخه اصلى و مادر بود (معروف به «ام‏») در خود مدينه نگهدارى مى‏شد.

ترتيبى كه در قرآن‏هاى موجود است، بر اساس تاريخ نزول آيات و سوره ‏ها نيست. در كتاب مفصلتر، تحقيقات فراوانى درباره تشخيص سير نزول آيه ‏ها و سوره ‏هاى قرآن برحسب زمان، انجام گرفته و حتى فهرست سوره ‏ها بر اساس تاريخ نزول، ذكر شده است. ولى چون تفاوت‏هايى با هم دارند و در نتيجه تحقيقات، وحدت نظر نيست، از اين جهت از نقل فهرست‏ سوره ‏ها بر آن اساس صرفنظر مى‏شود.

 اسامى قرآن
از خود قرآن كريم، در آيات شريفه، با عناوين و اسامى گوناگونى ياد شده است. همچون: قرآن، فرقان، نور، كلام الله، ذكر، احسن الحديث، مثانى، تنزيل، بيان، بلاغ مبين، مجيد، كريم، كتاب، مبين و...

امام صادق(ع) فرموده است: قرآن، به كل اين كتاب آسمانى گفته مى‏شود ولى فرقان، به آيات محكماتى كه عمل كردن به آنها واجب است. [2] دقت در معنى و مفهوم هر يك از اين اسامى، مطالب زيادى را براى ما روشن مى ‏سازد.

اسامى سوره‏هاى قرآن
هر يك از 114 سوره قرآن، اسمى دارد. بعضى سوره ‏ها هم چندين نام دارد. بعنوان مثال، سوره حمد، بيست و چند نام دارد.

نام بعضى از سوره ‏ها به اسم اشخاص است. مانند سوره هاى: يونس، هود، يوسف، ابراهيم، محمد، مريم، لقمان، نوح و... نام بعضى از سوره‏ها هم از حروف مقطعه اول سوره گرفته شده، مثل سوره ‏هاى: طه، يس، ص، ق و... و اكثر سوره ‏هاى ديگر، به نام پديده‏هاى طبيعى، حيوانات، تيپ‏ها و گروه هاى اجتماعى، حوادث تاريخى و... مى ‏باشد.

نام سوره‏ها، يك چيز قطعى و اجتناب‏ناپذير نيست. اغلب به تناسب موضوع و مسئله‏اى است كه در سوره مطرح شده يا از موضوعات گوناگون يك سوره، چشمگيرتر بوده‏است.

روى همين جهت است كه بعضى از سوره‏ها چند اسم دارند. و به همين جهت هم بوده‏است كه در برخى از نسخه‏هاى قرآن، براى سوره‏ها نامى نمى ‏نوشتند، و يا اينكه مى ‏گفتند: سوره‏اى كه در آن بقره يا آل عمران يا مريم ذكر شده است، نه اينكه اسم اينها مشخصا همينها باشد. البته طبيعى است كه با گذشت زمان آن مشخصه، بعنوان نام سوره، معروفيت پيدا كرده علم بشود.

در اين نوشته، سعى شده است توضيحى مختصر هم درباره نام سوره ‏ها داده شود.

معناى «سوره‏»
كلمه سوره، از ريشه لغوى «سور» گرفته شده است. سورة به معنى رفعت و منزلت است. باروى شهر را «سور» مى‏نامند.

«سوره بخشى از قرآن است، همانند شهرى كه حصار و ديواره‏اى، آنرا از قسمتهاى ديگر جدا مى‏كند.» [3]

شناخت مكى و مدنى
از جالب‏ترين مباحث ‏شناخت قرآن، شناخت آيات و سوره ‏هاى مكى و مدنى است. و نيز شناخت آياتى كه در مكه درباره اهل مدينه نازل شده و در مدينه، درباره اهل مكه. يا آياتى كه در جحفه، بيت المقدس، طائف، حديبيه و... نازل شده، يا شناخت آيه ‏هاى مدنى در سوره ‏هاى مكى، يا آيات مكى و سوره ‏هاى مدنى.

سوره ‏ها و آيه ‏هاى مكى، به آنهايى گفته مى‏شود كه قبل از هجرت، نازل شده باشد و سوره ‏هاى مدنى به سوره ‏هايى كه بعد از هجرت، نازل شده، اگرچه در مكه باشد.

بعضى از علماء هم، ملاك مكى يا مدنى بودن آيات و سوره‏ ها را، نزول آنها در مكه يا مدينه (و اطراف هر يك) دانسته‏اند. نه قبل از هجرت و بعد از هجرت.

نزول اغلب سوره‏هاى كوتاه قرآن، دفعى و در يك نوبت و يكپارچه بوده است و همچنين بعضى از سوره‏هاى متوسط قرآن. حدود پنجاه و سه سوره از سوره‏هاى قرآن به اينصورت فرود آمده است.

ولى بيشتر سوره‏هاى بزرگ، در چند نوبت و به مناسبت‏هاى گوناگون نازل شده و بعدا مجموعه آنها بصورت يك سوره درآمده است، كه گاهى فاصله زمانى آيات نازله كه در يك سوره آمده، به چند سال هم مى‏رسد. در بعضى موارد، در وسط آيات مدنى، آيه‏هاى مكى گنجانده شده است.

در مورد ترتيب سوره ‏ها به شكل كنونى در كل قرآن بسيارى آن را به دستور پيامبر(ص) مى ‏دانند، و برخى اين ترتيب را بر اساس نظر صحابه. همچنانكه گفته شد، در اعتبار مكى يا مدنى بودن، بعضى ‏ها «زمان‏» را ملاك قرار داده‏اند و بعضى ‏ها «مكان‏» را.

در هر صورت، به يكى از دو راه مى‏توان مكى يا مدنى بودن آيه و سوره را معلوم كرد:

1 - دليل نقلى: استفاده از احاديث ائمه(ع).

2 - دليل مضمونى: دقت در محتوا و مضمون آيات و سوره‏ها.

گفته‏اند [4] : آيات و سوره‏هاى «مكى‏» معمولا اين ويژگى‏ها را دارد: (با توجه به مضمون آنها).

1 - دعوت به اصول عقائد، خدا، قيامت، بهشت، و جهنم و...

2 - دعوت به اخلاق متعالى (در قبال فساد اخلاق دوره جاهلى).

3 - كوتاه بودن آيات و سوره‏ ها (با توجه به بعد ادبى و فصاحت و بلاغت بيشترى كه در سوره‏ هاى كوچك است).

4- كثرت سوگند، و سوره‏هائى كه با سوگند شروع مى‏شود.

5- بحث و مجادله با مشركين و ابطال نظريه آنان.

6 - كثرت (يا ايها الناس...) و ندرت و كم بودن (يا ايها الذين آمنوا...) در اول آيات.

7 - قصص انبياء و امت‏ها و گروههاى اجتماعى موافق و مخالف.

در مقابل، آيات مدنى، معمولا اين خصوصيات را دارد:

1 - طولانى بودن آيات و سوره‏ها.

2 - جدال با اهل كتاب (يهود و نصارى) و دعوت آنان به توحيد اسلام.

3 - دعوت به جهاد و مسائل مربوطه.

4- بيان احكام و مقررات و قوانين اجتماعى مثل: نماز، روزه، زكات، خمس، حدود، قصاص، اهل ذمه، جزيه، احكام ارث و... قوانين ديگر.

مجددا يادآورى مى‏شود كه اين ملاكها، صورت غالب و اكثريت را بيان مى‏كند نه يك حكم كلى و غير قابل استثناء را.

شان نزول
شان نزول، يعنى شناختن موقعيت و مناسبتى كه در آن آيات، نازل شده است. اين شناخت، به ما كمك مى ‏كند كه آيات و معارف آنها را بهتر و دقيقتر درك كنيم، انگيزه و حكمت تشريع بعضى از احكام را بدانيم و آياتى كه مفاهيمش كلى است، مصداقهاى جزئى و خاص آنها را هم بشناسيم.

داناترين قرآن‏شناس، به اين اسباب نزول، امام على(ع) است كه خود فرموده است: «هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر اينكه مى ‏دانم كه درباره چه كسى، و كجا و كى و به چه مناسبتى نازل شده. خداى من، به من قلبى با ادراك و زبانى گويا بخشيده است.» [5]

و نيز فرموده است: «قرآن در سه بخش نازل شده است. يك سوم آن درباره ما و دشمنان ما است. يك سوم ديگر، سنت‏ها و مثلهاست. و يك سوم هم، فريضه ‏ها و احكام و قوانين است.» [6]

اين، يك تقسيم ‏بندى كلى نسبت به محتواى قرآن كريم است.

تفسير قرآن
تفسير بمعناى روشن ساختن و پرده‏برداشتن از روى يك چيز است.

علم تفسير، يكى از علوم مهم اسلامى مربوط به قرآن است. علمى است كه براى ما كشف نقاب و پرده از چهره الفاظ و آيات قرآن مى‏كند و ما را به فهم مفاهيم واقعى قرآن و مراد خداى تعالى نزديك مى ‏سازد .

تفسير، يا در مورد الفاظ مشكل و غير مانوس است كه موجب ابهام هائى در فهم معنى آيه يا آياتى مى ‏شود، يا اينكه مواردى بصورت مجمل و مختصر بيان شده كه احتياج به توضيح و تفصيل و تشريح دارد.

بزرگترين مفسران قرآن، ائمه اهلبيت(ع) مى‏باشند كه خانه‏زاد قرآن و پرورش يافته مكتب وحى‏اند و از سرچشمه، آب نوشيده‏اند و علمشان خدائى است.

در تفسير قرآن، شيوه ‏هاى گوناگونى وجود دارد كه يكى از آنها، تفسير متكى به احاديث است‏ يعنى در فهم مراد از آيه، به رواياتى كه از ائمه نقل شده، اعتماد مى ‏شود. و شيوه ديگر، و تفسير قرآن به قرآن است‏ يعنى از كنار هم گذاشتن آيات مشابه و جمع‏ بندى از آيات در زمينه خاصى، به روشن كردن معناى آيه مى ‏پردازند و با استناد به برخى آيات كليدى در فهم معارف قرآن و شاخص قراردادن آنها مراد آيات ديگر را (حتى آيات متشابه را) بدست مى ‏آورند. و اين دقيقتر و عميقتر از صرف كنار هم گذاشتن آيات، و نتيجه ‏گيرى از جمع‏ بندى آنهاست، كه مرحوم علامه طباطبايى در «الميزان‏» بر اين اساس تفسير كرده ‏است و به عنوان نمونه، تفسير برهان و تفسير نور الثقلين، از تفسيرهاى حديثى است. و شيوه ‏هاى ديگرى هم در تفسير قرآن وجود دارد.

تفسير به راى
طبق روايات زيادى، از «تفسير به راى‏» نهى شده و به كسى كه تفسير به راى كند وعده آتش دوزخ داده شده است.

تفسير به راى آن است كه انسان، قرآن را بر اساس نظريات شخصى خود، آنگونه كه مى ‏پسندد، آنطور كه دلش مى ‏خواهد و مورد نظرش است تفسير و معنى كند و قرآن را بر آراء شخصى خود تطبيق دهد و عقيده شخصى خود را به قرآن تحميل كند. يعنى بجاى آنكه شاگرد قرآن باشد و به پيام قرآن گوش دل بسپارد و هرچه از قرآن برمى ‏آيد آن را بپذيرد (چه در زمينه عقائد، چه احكام و غيره...) بخواهد كه به زور معنائى را به قرآن نسبت دهد و مايل باشد كه از قرآن اينگونه مطلب بدست آيد، به تعبير علامه طباطبايى، رسوبات ذهنى و پيشداورى ‏هاى خود را در فهم معنى آيات، دخالت دهد و دنباله ‏روى و پيروى از قرآن را رها كند.اين گونه برخورد با قرآن، شيوه قلب‏هاى بيمار و انديشه ‏هاى ناسالم است و سر از التقاط درخواهد آورد و حرام و ممنوع است.

محكم و متشابه
در خود قرآن، در يك تقسيم بندى، آيات را به «محكمات‏» و «متشابهات‏» تقسيم مى‏كند و بيماردلان را دنباله روايات متشابه معرفى مى‏ نمايد. [7]

محكمات، آياتى هستند كه از نظر لفظ و معنى، محكم و استوار و بدون ابهام و شبهه هستند و مراد از آيه روشن است و آن را به معانى ديگر نمى ‏توان حمل كرد. ولى متشابهات، آياتى هستند كه يا از نظر لفظ، يا از نظر معنى، ابهام‏ها و چند پهلوئى ‏هائى دارند و قابل اين هستند كه به معانى گوناگون، تاويل و تفسير شوند و براى فهم درست مقصود، بايد از جائى ديگر دليل و شاهد بياوريم. البته براى محكم و متشابه، معانى ديگرى هم گفته ‏اند كه بيان آنها چندان ضرورتى ندارد.

ائمه و اهلبيت عصمت (ع)، طبق بعضى از احاديث، به مقصود واقعى آيات متشابه واقفند چرا كه آنان مصداق اكمل «راسخين در علم‏» هستند.

ناسخ و منسوخ
گاهى در آيات قرآن، بيان حكم و قانونى شده است. سپس آيه ‏اى نازل شده. حكم و دستور العمل سابق را لغو، باطل يا متوقف كرده و قانونى ديگر بيان مى ‏كند و در واقع سرآمدن مدت عمل به حكم سابق را اعلام مى ‏كند معناى نسخ همين است، يعنى برداشتن يك حكم و عوض كردن يك تشريع. آيه ‏اى را كه حكمش عوض شده «منسوخ‏» مى ‏گويند و آيه ‏اى را كه بعدا آمده «ناسخ‏» است. ممكن است در تنظيم قرآن به آيه ناسخى برخورد كنيم كه در نوشتن، پيش از منسوخ آمده باشد.

پس مى ‏بينيم كه شناخت آيات ناسخ و منسوخ، علاوه بر كمكى كه به فهم درست معانى آيات مى ‏كند، ما را از اشتباه در تفسير و برداشت غلط و انحرافى از اين كتاب آسمانى بازمى ‏دارد. لذا دانستن آيات محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و عام و خاص، براى كسى كه تفسير قرآن مى‏كند ضرورى است.

در نسخ، اين تغيير حكم، طبق شرائط زمانى و مقتضيات خاص مكلفين است كه بر اساس مصلحتى معين، از طرف خداوند انجام مى ‏گيرد.

مثال: فرضا آياتى به مؤمنين دستور مى ‏دهد كه در مقابل تعرض و آزار مشركين عفو اغماض و گذشت كنند (آيات مخصوص به دوران مكه) و آياتى هم فرمان مقابله و مبارزه و جهاد در برابر مشركين مى ‏دهد (از آيات دوره مدينه) آيات نوع دوم، نسخ كننده حكم آيات اولى است.

 


پى ‏نوشتها:

1 - كان يعرف انقضاء سورة بنزول بسم الله الرحمن الرحيم، ابتداء لاخرى (مصباح الفقيه كتاب الصلوة ص 276)
2- القرآن جملة الكتاب و الفرقان المحكم الواجب العمل به (تفسير برهان ج 1 ص 269).
3- الاتقان سيوطى، ج 1 ص 52.
4- آشنايى با علوم قرآن، داود عطار.
5- ما نزلت آية الا و انا علمت فيمن انزلت و اين انزلت و على من نزلت ان ربى وهب لى قلبا عقولا و لسانا ناطقا (تفسير برهان ج 1 ص 17).
6- نزل القرآن اثلاثا: ثلث فينا و في عدونا، و ثلث‏سنن و امثال و ثلث فرائض و احكام (تفسير برهان ج 1 ص 21)
7- هو الذى نزل عليك الكتاب، منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات ...(آل عمران 7).


منبع: hozeh.net