فلسفه زيارت

عباس كوثري


طفيل هستي عشقند آدمي و پري
ارادتي بنما تا سعادتي ببري

زيارت، به سوي ديار يار رفتن و حديث آشنايي به حضور دوست‏بردن است.

زيارت، جذبه است و جذبه از مقوله عشق. آنجا كه انسان از پاي مي‏افتد و مي‏رود كه در گرداب سكون و ياس و فسردگي نابودشود، براق زيارت او را به فضاي عطرآگين اميد و ايمان رهنمون مي‏شود. زيارت نشستن بر براق اشتياق است و مظهري از اعجاز عشق; و بالاخره زيارت مكتب است; مكتبي داراي متعالي‏ترين انديشه‏ها و اصول عملي كه اگر با آداب و شرايط آن انجام‏شود مي‏تواند يكي از زيباترين حركت‏هاي معنوي را ترسيم كند. اين نوشتار كوششي در جهت پرداختن به بخشي از فلسفه و اصول اين پرواز روح است.

الهام از اسوه‏ها
تقليد يكي از اصول روان‏شناسي است. اين اصل بيان مي‏كند كه چگونه رفتار انسانها با هم رابطه نزديك و از يكديگر تاثير مي‏پذيرد. اصولا يكي از عوامل گرايش انسان به اسطوره‏ها همين موضوع است. او مي‏خواهد با الگو قراردادن آنها به زندگي و حيات خويش جهت‏بخشيده، در پرتو الهام از ايشان حركتي بانشاط را آغازكند. اگر امروزه در بعضي از كشورها مرقد سربازان گمنام، به عنوان پايگاه حماسه و به نشانه بزرگداشتن روحيه مقاومت ملي، مورد تجليل قرار مي‏گيرد و گلباران مي‏شود، ريشه در اين حقيقت دارد.

قرآن كريم و اسوه‏ها
در پاسخ به همين نياز فطري قرآن‏كريم، براي انسانهاي برخوردار از جهان‏بيني الهي، حضرت ابراهيم و رسول مكرم اسلام را به عنوان مقتدايي نيكو و الگويي شايسته معرفي مي‏كند و مي‏فرمايد: «قدكانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم والذين معه‏» (1) ; براي شما مؤمنان بسيار پسنديده و نيكوست كه به ابراهيم و اصحابش اقتدا كنيد. و درباره رسول گرامي اسلام مي‏فرمايد: «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله واليوم الآخر» (2) ; بيقين رسول مكرم اسلام، براي كساني كه به خدا و روز قيامت اميدوارند، مقتدايي نيكوست.

بخشي از آيات الهي با ارائه نمونه‏هايي مثل آسيه و مريم الگوي زنان مسلمان را مشخص مي‏كند; چنانكه مي‏خوانيم:

«وضرب الله مثلا للذين آمنوا امرات فرعون و مريم ابنة‏عمران التي (4 و 3) ; خداوند براي مؤمنان «آسيه‏» زن فرعون و مريم دخت عمران را مثل آورده‏است.

انسان علاوه بر معارف نظري مكتب و قوانين اصيل نيازمند راهنمايي عيني و الگويي مقدس است كه با عمل و ركت‏خويش او را به سوي حقيقت‏ها و زيباييها رهنمون‏سازد.

زيارت گامي در راستاي همين هدف، يعني «الهام‏گرفتن از اسوه‏ها» است.

زيارت در تمام ابعاد و اقسام آن همچون زيارت كعبه، پيامبران(صلوات الله عليهم)، پيامبر خاتم(صلي الله عليه وآله)، ائمه معصومين(عليهم‏السلام)، امامزادگان و نيكان چون گرفتن نور و نيرو از خورشيد و ماه و ستاره است.

تجلي اسوه‏ها در فرهنگ زيارت
چگونه زيارت منبع و مركز الهام است؟ اين پرسشي است كه جواب آن با نگاهي اجمالي به زيارت در ابعاد و اشكال مختلف آن روشن مي‏شود:

زيارت كعبه
كعبه يادگار قهرمان توحيد و بت‏شكن تاريخ پيامبر بزرگ الهي ابراهيم(ع) است. زائران بيت‏الله در كنار آن هاجر و اسماعيل(ع) را مشاهده مي‏كنند كه عظيم‏ترين و عارفانه‏ترين نقش توحيدي خويش را در تاريخ بشريت ترسيم كرده‏اند. جاي‏جاي سرزمين وحي حكايتي شنيدني از عرفان، عشق، اميد و تسليم محض در برابر خداوند هستي‏بخش دارد و زائر همواره آنان را در حركت و عمل خويش حاضر و شاهد مي‏بيند. آنجا كه لبيك مي‏گويد، دعوت ابراهيم(ع) را اجابت مي‏كند و خود را قطره‏اي از درياي بيكران اين آيه شريفه مي‏داند كه فرمود:

«واذن في الناس بالحج‏ياتوك رجالا وعلي كل ضامر ياتين من كل فج عميق (5) ;و ميان مردم آواي حج‏برآور تا مردم پياده و سواره و از هر راه دور به سوي تو جمع‏آيند.

آن هنگام كه زائر در مقام ابراهيم(ع) به نماز مي‏ايستد و به نيايش و رازونياز با پروردگار مي‏پردازد، اقتدا به ابراهيم(ع) را فرامي‏گيرد. وقتي كه خود را در سعي صفا و مروه در نقش هاجر و همراه او مي‏بيند ايثار سرخ يك مادر را نمايش مي‏دهد. آن هنگام كه شاهد قربانگاه اسماعيل(ع) و صبر و پايداري او در مقابل فرمان الهي مي‏شود (6) ، ياد تسليم ابراهيمي و شكوه ايمان اسماعيلي را در خاطره زنده‏مي‏كند.

و بالاخره آنجا كه، همچون ابراهيم، برائت و بيزاري خويش را از مشركين و شياطين اغواگر اعلام مي‏دارد: «قدكانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا برآؤا منكم و مما تعبدون من دون الله (7) ; براي شما بسيار پسنديده و نيكوست كه به ابراهيم و اصحابش اقتداكنيد كه آنها به قوم مشرك خود گفتند ما از شما و بتهاي شما كه به جاي خدا مي‏پرستيد بكلي بيزاريم.

اينها همه خود نشان‏دهنده نقش الگوها در حركتهاي عملي اسلام و درسهاي زائران كوي دوست است كه حاجي مسلمان از محضر منادي بزرگ توحيد فرامي‏گيرد.

الهام از قبور اوليا
متوني كه در زيارت قبور اولياي الهي قرائت مي‏شود در دسترس است. مفاهيم و محتواي بلند آن هر نظاره‏گر را به تامل و دقت واداشته فلسفه اصلي زيارت اوليا را نيز مشخص مي‏كند. با نگاهي اجمالي به آن مي‏توان دريافت كه در فرهنگ شيعي زيارت از چه معنايي برخوردار است و شيعه واقعي در زيارت به دنبال كدامين گمشده مي‏گردد. و در اين بخش، بر ساحل اين فرهنگ عظيم و خلاق مي‏ايستيم و بخشي از ويژگيهاي بيان‏شده زيارتنامه‏ها را مورد مطالعه قرار مي‏دهيم، تا بخوبي دريابيم كه از درياي زيارت مقربان و ابرار امواج عبوديت و بندگي خدا برمي‏خيزد و ساحت قدسي زيارت رنگ شرك و بدعت نمي‏پذيرد.

ويژگيهاي اسوه و فرهنگ زيارت

نماز

اشهد انك قداقمت الصلاة

درس اول و آخر در محضر و مزار مقربان و صالحان نماز است.

اقامه نماز در سيره انبيا و معصومين - عليهم‏السلام - جايگاهي رفيع دارد. در اين زمينه آيات و روايات آيينه زيبايي را فراراه حق‏جويان قرار داده‏است. كعبه براي اقامه نماز شكل گرفته‏است، در قرآن‏كريم مي‏خوانيم: «ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرغ عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلاة (8) ; پروردگارا كساني از ذريه خويش را در اين بيابان بي‏كشت‏سكونت‏دادم پروردگارا براي اينكه نماز را به‏پا دارند.

خداوند درباره خصوصيات حضرت اسماعيل مي‏فرمايد: «وكان يا مراهله بالصلاة والزكاة وكان عند ربه مرضيا» (9) ;اسماعيل خانواده خود را به «نماز» و زكات دستور مي‏داد و در نزد خدا فردي پسنديده بود. لقمان حكيم، در سفارشهاي خود به فرزندش، بر اقامه نماز تاكيد مي‏كند: «يابني اقم الصلاة (10) ; پسرم نماز را به‏پادار.

مريم مادر عيسي روح‏الله همواره در محراب عبادت به عبادت و نيايش مشغول‏بود و رزق و مائده الهي را آنجا دريافت مي‏كرد: «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا» (11) ; هر زمان كه زكريا بر مريم وارد مي‏شد در نزد او غذائي مي‏يافت.

حضرت زكريا در حال اقامه نماز مژده فرزندي به نام يحيي را دريافت مي‏دارد; چنانكه در قرآن‏كريم آمده‏است: «فنادته الملائكة وهو قائم يصلي في المحراب ان الله يبشرك بيحيي‏» (12) ; ملائكه زكريا را، درحالي كه در محراب عبادت به نماز ايستاده‏بود، ندادادند كه خداوند تو را به فرزندي به نام يحيي مژده‏مي‏دهد. نماز سفارش خداوند به عيسي است كه در اولين نطق آن حضرت در گهواره ذكر شده‏است: «واوصاني بالصلاة والزكاة مادمت‏حيا» (13) ; خداوند مرا تا زنده‏ام به نماز و زكات سفارش كرده‏است.

اقامه نماز، آنهم در بخشي از شب، از اولين دستورهاي الهي به نبي خاتم(ص) است. در قرآن‏كريم مي‏خوانيم: «ياايها المزمل قم الليل الا قليلا نصفه او انقص منه قليلا» (14) ; اي رسولي كه در جامعه خفته‏اي، هان شب را به نماز و طاعت‏خدا برخيز مگر كمي كه نصف يا چيزي كمتر از نصف باشد (15) . در پي تلاش مضاعف پيامبر در نمازشب آياتي از سوره طه نازل‏شد و فرمود: «طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقي‏» (16) ; طه، اي رسول، ما قرآن را براي تو نازل نكرديم كه خويشتن را به رنج درافكني. تفسير الميزان از درالمنثور نقل مي‏كند كه رسول گرامي(ص) پس از نزول سوره مزمل تمام شب را به نماز مشغول بود به گونه‏اي كه دو پاي مباركش ورم‏كرد; «قام الليل كله حتي تورمت قدماه‏» (17) . رسول گرامي(ص)، طبق دستور قرآن، حتي در حال جنگ نيز نماز را به جماعت اقامه مي‏كرد. قرآن در اين باره مي‏فرمايد: «فليصلوا معك ولياخذوا حذرهم واسلحتهم‏» (18) ; گروهي كه نماز نخوانده‏اند به نماز آيند و البته با لباس جنگ و با اسلحه. جهت‏يادآوري اين خصوصيت است كه زائر در زيارت پيامبر(ص) مي‏گويد: اشهد انك قد بلغت الرسالة واقمت الصلاة (19) ; گواهي مي‏دهم كه پيام الهي را بخوبي ابلاغ‏كردي و نماز را به‏پا داشتي.

همان نماز كه مي‏فرمود نور چشم من در آن قرار داده شده‏است: «جعل قرة عيني في الصلاة‏» (20) . گاه اشتياق به‏حضور در نماز چنان آن بزرگوار را بي‏تاب مي‏كرد كه نغمه «ارحنا يابلال; اي بلال، آرامش ببخش ما را» (21) مي‏سرود.

در روايت مي‏خوانيم: «كان النبي(ص) اذا قام الي الصلاة تربد وجهه خوفا من الله تعالي وكان لصدره ازيز كازيز المرجل‏» (22) ; همواره پيامبر گرامي اسلام اين چنين بود كه موقع اقامه نماز از خوف الهي صورت مباركش تغيير مي‏كرد و در سينه‏اش صدايي همانند صداي ديگ جوشان پيدامي‏شد.

نماز و زهرا(س)
فاطمه - سلام‏الله عليها - خير فراوان و كوثر محمد(صلي الله عليه وآله) است كه وجودش فلسفه نماز است و مبناي انفاق: «انا اعطيناك الكوثر فصل لربك وانحر»; ما به تو كوثر عطاكرديم پس به شكرانه آن نماز بخوان و قرباني كن. طبيعي است كه نور محرابش ملكوتيان را غرق حيرت و ديدگان آنان را مجذوب زمين خويش سازد.
از امام صادق - عليه‏السلام - سؤال‏شد كه، چرا فاطمه(س) را زهرا نام‏نهادند؟ «فقال لانها كانت اذا قامت في محرابها زهر نورها لاهل السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض‏» (23) ; فرمود به خاطر اينكه فاطمه(س) وقتي در محراب عبادت مي‏ايستاد نورش براي اهل آسمان همان درخشندگي را داشت كه نور ستارگان براي اهل زمين. آن بانوي بزرگوار بعضي از شبها تا سپيده‏دم به نيايش و عبادت مشغول‏بود چنانكه از فرزند بزرگوارش امام مجتبي - عليه‏السلام - نقل شده‏است: «رايت امي قامت في محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدة حتي اتضح عمود الصبح; در شب‏جمعه مادرم فاطمه(ع) را ديدم كه در محراب خود همواره عبادت مي‏كرد تا اينكه سپيده‏دم چهره خود را نشان‏داد. در روايت ديگري آمده‏است كه در نماز صدايي مانند صداي ديگ جوشان از سينه ابراهيم - عليه‏السلام - شنيده‏مي‏شد. وكذلك يسمع من صدر سيدنا رسول‏الله(ص) ذالك وكانت فاطمة(ع) تنهج في الصلاة من خيفة‏الله; چنين صدايي از سينه سرور ما رسول‏الله(ص) شنيده‏مي‏شد و فاطمه -عليهاالسلام - در نماز از خوف خدا از حال عادي خارج مي‏شد و نفس وي به شماره مي‏افتاد (24) . زائر كوي فاطمه(س) و مقبره بي‏نشان او پرتوي از ليلة‏القدر آن بزرگوار را در خويش تجلي مي‏بخشد و در مزار زهرا(س) بر اسوه نماز درود مي‏فرستد.
 


پي نوشتها:
1 - ممتحنه‏آيه/4.
2 - احزاب آيه/21.
3 - سوره تحريم آيه‏11و12.
4 - سوره تحريم آيه‏11و12.
5 - حج، آيه /27.
6 - سوره صافات آيه/102.
7 - ممتحنه آيه/4.
8 - سوره ابراهيم آيه/37.
9 - سوره مريم آيه/55.
10 - سوره لقمان آيه/17.
11 - سوره آل‏عمران آيه/37.
12 - آل‏عمران /39.
13 - سوره مريم آيه/31.
14 - سوره مزمل آيه‏1-3.
15 - ترجمه فوق از آقاي الهي قمشه‏اي استفاده‏شده.
16 - سوره طه آيه‏1و2.
17- تفسير الميزان ج‏14، ص‏136، طبع ايران.
18 - سوره نساء آيه/102.
19 - مصباح الزائر، ص‏20 نقل از بحارالانوار، ج‏97، ص‏161.
20 - فروع كافي، ج‏5، ص‏321، باب حب‏النساء، حديث‏7.
21 - آداب الصلاة امام‏خميني، ص‏113 «مؤسسه نشر آثار امام‏».
22 - فلاح السائل، ص‏161، چاپ دفتر تبليغات اسلامي.
23 - بحار، ج‏43، ص‏12.
24 - نقل از آداب‏الصلاة امام خميني، ص‏151.


منبع: فصلنامه كوثر