خورشيد سامراء

موسي فقيه حقاني


السلام‌ عليکما يا وليي‌ الله‌
و يا نوري‌ الله‌ في‌ ظلمات‌ الارض1

هنگامي‌ که‌ امام‌ علي‌ بن‌ محمد (ع)‌ معروف‌ به‌ هادي‌ و ابن‌الرضا به‌ دستور متوکل ‌عباسي‌ و بوسيله‌ «يحيي‌ بن‌ هرثمه‌ بن‌ اعين‌» از مدينه‌، شهر پيامبر، به‌ سامراء احضارگرديدند روح‌ تازه‌اي‌ در کالبد پايتخت‌ نظامي‌ عباسيان‌ دميده‌ شد. سامراء که‌ سُرَّمَن راي ‌نيز مي‌گويندش‌ هر چند ديدن‌ طبيعت‌اش‌ هر بيننده‌اي‌ را مسرور مي‌کند، اما بافت‌ جمعيتي‌ و شرايط نظامي‌ حاکم‌ بر آن‌ در کنار خشونت‌ و سبعيت‌ متوکل‌ عباسي‌ زندگاني‌ را در آن‌ بسيار سخت‌ ساخته‌ بود. مرد محبوب‌ مدينه‌ که‌ پاکترين‌ و راستگوترين‌ خلق‌ بود روزهاي‌ سختي‌ را در پادگان‌ نظامي‌ عباسيان‌ پيش‌ روي‌ داشت‌. سامراء دوازده‌ سال‌ پيش‌ از آن‌ که‌ به‌ قدوم‌ مبارک‌ ابوالحسن‌ ثالث‌ امام‌ علي‌النقي‌ (ع‌) متبرک‌ گردد به‌ عنوان‌ پايتخت ‌عباسيان‌ برگزيده‌ شد. تندخويي‌ و درازدستي‌ مماليک‌ ترک‌ که‌ در اطراف‌ معتصم‌ عباسي‌ گرد آمده‌ بودند مردم‌ بغداد را به‌ ستوه‌ آورد، لذا معتصم‌ از خوف‌ شورش‌ مردم‌ به‌ سامراء رفت‌ و آنجا را به‌ پايتختي‌ برگزيد و از آن‌ پس‌ خراب‌ آباد سامراء، مسکن‌ هشت‌ تن‌از خلفاي‌ بني‌العباس‌ گرديد. تا اينکه‌ در 279 قمري‌ رو به‌ افول‌ نهاد و به‌ سرعت‌ به‌قصبه‌اي‌ تبديل‌ شد. از اين‌ پس‌ به‌ آن‌ ساءمن‌رأي‌ (بدا بر آنکه‌ آن‌ را ببيند) گفتند. سامراء چون‌ به‌ ظلم‌ آباد شد، شوکتش‌ ديري‌ نپائيد. شهري‌ که‌ در عرض‌ شش‌ سال‌ از 221 تا227 قمري‌ عمارتهايش‌ بر عمارتهاي‌ با شکوه‌ بغداد تنه‌ مي ‌زد در دوران‌ متوکل‌ عباسي‌ به ‌اوج‌ خود رسيد، بقاياي قصرهاي اين شهر نمادي‌ ازدوران‌ سراسر ظلم‌ متوکل‌ عباسي‌ است‌ که‌ در دوران‌ او و به‌ دستور وي‌ کربلاي‌ معلي‌ و حرم‌ حسيني‌ تخريب‌ و زمين‌ آن‌ شخم‌ زده‌ شد. و از عبرتهاي‌ بزرگ‌ الهي‌ اينکه‌ خليفه ‌ظالم‌ در دنيا و آخرت‌ خانه‌ خراب‌ گرديد. متوکل‌ نه‌ ماه‌ بيشتر در قصر تازه‌ تأسيس‌ خود در کنار سامراء، که‌ موسوم‌ به‌ قصر جعفري‌ و متوکليه‌ شد اقامت‌ نکرده‌ بود که‌ به‌ دست ‌پسر خود منتصر کشته‌ شد و کاخ‌ و آباديهاي‌ اطراف‌ آن‌ ويران‌ گرديد. اين‌ پايان‌ ماجرا نبود، پايتخت‌ در 279 قمري‌ دوباره‌ به‌ بغداد منتقل‌ شد و سامراء به‌ کلي‌ متروک‌ گرديد و جز مشهد امامين‌ همامين‌ (عليهماالسلام‌) و حريم‌ آن‌ و سرداب‌ و محله‌ کرخ‌ جايي‌ معمور نماند.

امام‌ هادي ‌(ع‌) که‌ دوران‌ سخت‌ متوکل‌ را در سامراء گذرانده‌ بود، سه‌ خليفه‌ ديگر عباسي‌ به‌ نامهاي‌ منتصر، مستعين‌ و معتز را نيز در خراب‌آباد سامراء ديد و سرانجام‌ در 254 قمري‌ به‌ دستور معتز به‌ شهادت‌ رسيد و خاک‌ سامراء که‌ با حضور آن‌ حضرت ‌شرافت‌ يافته‌ بود، جسم‌ آن‌ حضرت‌ را در بر گرفت‌. حسن‌ بن‌ علي‌(ع‌) در غم‌ شهادت ‌پدر گريبان‌ چاک‌ کرد و او را در خانه‌ خود غسل‌ داد و دفن‌ کرد. امام‌ هادي‌ اين‌ خانه‌ را که‌ مدفن‌ ايشان‌ شد از دليل‌ بن‌ يعقوب‌ نصراني‌ خريده‌ بود. امام‌ حسن‌ عسکري‌ که‌ پس‌ از پدر عهده‌دار امامت‌ شيعيان‌ شده‌ بود با ياد خاطرات‌ غم ‌بار پدر روزهاي‌ سختي‌ را در سامراء گذراند. خوب‌ بياد داشت‌ که‌ هنگام‌ ورود پدر، متوکل‌ دستور داد آن‌ بزرگ‌ را درکاروانسراي‌ گدايان‌ جاي‌ دادند .سالهاي‌ سخت‌ گيري‌ بر زوار حسين ‌(ع‌) و تخريب‌ حرم ‌مطهر سيدالشهداء در 236 قمري‌ قلب‌ امام‌ عسکري‌ را مي ‌فشرد و به‌ ياد مي‌آورد که‌ پدر هنگام‌ شدت‌ بيماري‌ در دوره‌ متوکل‌ به‌ محمدبن‌ حمزه‌ مي‌گفت‌ که‌: با احتياط کسي‌ را به‌ حاير حسيني (ع) بفرستيد تا براي‌ من‌ دعا کند و نيز شنيده‌ بود که‌ پدر در پاسخ‌ سوال ‌علي‌بن‌ بلال‌ که‌ از سر تعجب‌ پرسيده‌ بود: او خود حاير است‌، او را با حاير حسيني ‌(ع‌)چکار؟ فرموده‌ بود: من‌ دوست‌ دارم‌ براي‌ من‌ دعا نمايند در آنجا که‌ خدا دوست‌ مي‌دارد او را در آنجا بخوانند.2 و اين‌ در شرايطي‌ بود که‌ قبر سيدالشهداء به‌ دستور متوکل‌ عباسي‌ شخم‌ زده‌ شده‌ بود. فرا خواندن‌ امام‌ به‌ مجلس‌ متوکل‌ در حالتي‌ که‌ خليفه‌ عاصي‌ بر خدامست‌ بود و از امام‌ مي‌ خواست‌ که‌ براي‌ او شعر بخواند، حبس‌ امام‌ و کندن‌ قبر در مقابل‌ديدگان‌ آن‌ حضرت‌، آماده‌ کردن‌ غلامان‌ زنگي‌ براي‌ قطعه‌ قطعه‌ کردن‌ ذريه‌ زهرا (س‌)، پياده‌ کشاندن‌ فخر آسمان‌ و زمين‌ به‌ دنبال‌ خود و وزيراش‌ فتح‌ ابن‌ خاقان‌ براي‌ خوارنمودن‌ آن‌ حضرت‌ و... وقايعي‌ بود که‌ يادآوري‌ آنها قلب‌ امام‌ عسکري‌ را مي‌آزرد و اين ‌در حالي‌ بود که‌ آن‌ بزرگ‌ که‌ معروف‌ به‌ ابومحمد زکي‌، هادي‌، عسکري‌ و ابن‌الرضا بود خود روزگار خوشتري‌ نداشت‌. در دوران‌ فرعوني‌ معتمد عباسي‌، فرعون‌ زمان‌ از تولد موسي‌ آل‌ محمد (ص‌) بيمناک‌ بود لذا مراقبتها نسبت‌ به‌ بيت‌ حضرت‌ عسکري‌ شدت ‌گرفت‌، معتمد راه‌ چاره‌ را در به‌ شهادت‌ رساندن‌ امام‌ عسکري‌ دانست‌، لذا آن‌ حضرت‌ به‌ دستور او مسموم‌ و در بامداد هشتمين‌ روز از ماه‌ ربيع‌الاول‌ سال‌ 160 هجري‌ پس‌ از راز و نيازي‌ عاشقانه‌ به‌ جوار معبود شتافت‌. نماز را امام‌ عصر بر پيکر پدر اقامه‌ کرد و در هجوم‌ مأموران‌ فرعون‌ براي‌ دستگيري‌ موسي‌ زمان‌، يوسف‌ زهرا (س‌) در سرداب‌ ومحل‌ عبادت‌ پدران‌ خود به‌ چاه‌ غيبت‌ فروشد و شرافت‌ آن‌ مکان‌ افزون‌ گرديد. جسم‌ پاک ‌امام‌ حسن‌ عسکري‌ نيز در همان‌ خانه‌ و در کنار قبر مطهر امام‌ علي‌النقي‌ (ع‌) به‌ خاک‌ سپرده‌ شد و پس‌ از آن‌ اجساد مطهر نرجس‌ خاتون‌ مادر امام‌ عصر (عج‌)، حکيمه‌ خاتون‌ عمه‌ آن‌ امام‌ غايب‌ از نظر و نيز جده‌ مادر امام‌ حسن‌ عسکري‌ و حسين‌ بن‌ علي‌الهادي‌ در آن‌ مکان‌ مقدس‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد و خاک‌ سامراء نيز مانند خاک‌ بقيع‌ و مدينه‌، نجف‌ و کربلاء و مشهد امام‌ رضا (ع‌) براي‌ شيعيان‌ تقدس‌ يافت‌. قبور آن‌ بزرگان‌ زيارتگاه‌ شيعيان ‌آل‌ محمد (ص‌) شد و سامراءي‌ ويران‌ به‌ سبب‌ شرافت‌ مدفونين‌ آل‌الله‌ در آنجا محل‌توجه‌ شيعيان‌ قرار گرفت‌ و همين‌ اندکي‌ باعث‌ آباداني‌ سامراء گرديد. ناصرالدوله‌ حمداني‌ يعني‌ همان‌ «ابومحمدحسن‌ بن‌ابي‌ الهيجاء عبدالله‌ بن‌ محمد حمدان‌ بن‌ حمدون‌تغلبي‌» صاحب‌ موصل‌ اولين‌ کسي‌ است‌ که‌ بر قبر شريف‌ امامان‌ در سامراء قبه‌ ساخت‌ وبراي‌ ضريح‌ پرده‌ کشيد و گرداگرد سامراء ديوار کشيد و اطراف‌ خانه‌ امامان ‌(ع‌) عمارات ‌و ابنيه‌ ساخت‌. پس‌ از او احمدبن‌ بويه‌ معروف‌ به‌ معزالدوله‌ سومين‌ سلطان‌ آل‌ بويه‌ در337 قمري‌ به‌ تعمير آن‌ مکان‌ شريف‌ همت‌ گماشت‌. عضدالدوله‌ ديلمي‌ نيز اين‌ افتخار راداشت‌ تا در 368 قمري‌ به‌ تعمير قبور امامين‌ همامين‌ عسکريين‌(ع‌) اقدام‌ نمايد.3

در دوره‌ صفويه‌ گنبد و صحني‌ براي‌ مرقد امامان‌ در سامراء ساخته‌ شد. در 1198ق‌ احمدخان‌ دنبلي‌ حاکم‌ مردم‌دار خوي‌ که‌ 30 سال‌ بر آن‌ خطه‌ حکومت‌ کرده‌ بود به‌ قصد تعمير و توسعه‌ بارگاه‌ عسکريين ‌(ع‌) در سامراء برادر همسر خود ميرزا محمد رفيع‌ فرزند ميرزا شفيع‌ مستوفي‌الممالک‌ را به‌ همراه‌ تعدادي‌ معمار و کارگر به‌ سامراء اعزام‌ کرد تا عمارت‌ جديدي‌ به‌ سان‌ عمارت‌ نجف‌ بر روي‌ قبور ائمه ‌(ع‌) بسازند.4 ممانعت‌ برخي‌ از اهل‌ عراق‌ از کار هيئت‌ اعزامي‌ احمدخان‌ نزديک‌ بود به‌ درگيري‌ منجر شود که‌ با جلب ‌نظر سليمان‌ پاشا والي‌ بغداد هيئت‌ توانست‌ کار خود را در سامراء آغاز کند. احمدخان ‌دنبلي‌ در توطئه‌اي‌ شوم‌ توسط برادرزادگان‌ خود در 1200 قمري‌ به‌ قتل‌ رسيد. ظاهرا ًمحرک‌ ترور وي‌ آقا محمدخان‌ قاجار بود. به‌ اين‌ ترتيب‌ کار ساختمان‌ صحن‌ سامراء يک‌ سال‌ متوقف‌ شد.

اما سرانجام‌ حسينقلي‌خان‌ فرزند احمدخان‌ دنبلي‌ پس‌ از کنترل‌ اوضاع‌ و سرکوب‌ مخالفان‌ و قاتلان‌ پدر خود، ميرزا جعفر وزير را که‌ پسر ميرزا رفيع‌ سابق‌الذکر بود به ‌سامراء اعزام‌ کرد و او نيز در طي‌ دو سال‌ عمارت‌ آنجا را از قبيل‌ صحن‌ و مناره‌ و رواق‌ وصفه‌ و ايوان‌ و سرطاق‌ و پيش‌ طاق‌ بنا کرد. اين‌ اقدامات‌ تا 1207 قمري‌ به‌ طول‌ انجاميد و بارگاه‌ عسکريين ‌(ع‌) وضعيت‌ مناسبي‌ پيدا کرد. از خاندان‌ دنبلي‌ چندتن‌ از جمله ‌احمدخان‌ دنبلي‌، کلبعلي‌خان‌ پسر احمدخان‌، سلمان‌ خان‌، نظرعلي‌ بيگ‌خان‌ پسراحمدخان‌ در آن‌ مکان‌ مقدس‌ مدفون‌ هستند. با توجه‌ به‌ عادات‌ اهالي‌ سامراء به‌ بهره‌برداري‌ از ارادت‌ شيعيان‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت ‌(ع‌) در راستاي‌ ارضاي‌ آزمنديهاي‌ خود در عين‌ بي‌توجهي‌ به‌ نگهداري‌ و حفاظت‌ از بارگاه‌ عسکريين ‌(ع‌) لازم‌ بود هر از چند گاهي‌ شيعيان‌ عاشق‌ خود دست‌ به‌ کار شده‌ و از حريم‌ با صفاي‌ اهل‌ بيت ‌(ع‌) حفاظت‌ نمود و در تعمير و نگهداري‌ آن‌ بکوشند. اديب‌الملک‌ که‌ خود در 1273 قمري‌ جهت‌ زيارت‌ به‌عتبات‌ عاليات‌ مشرف‌ شده‌ بود مي‌نويسد: تا به‌ حال‌ سه‌ دفعه‌ از هندوستان‌ به‌ جهت‌ طلاکردن‌ گنبد مطهر ]طلا[ آورده‌اند، ليکن‌ به‌ اين‌ مصرف‌ نرسيده‌ و از ميان‌ رفته‌ مگر به‌ قدر يک‌ کمربند در دوره‌ گنبد طلا شده‌ است‌ و مابقي‌ از گچ‌ سفيد است‌. 5

همو وضعيت‌ حرم‌ شريف‌ و سامراء را در 1273 قمري‌ چنين‌ توصيف‌ مي‌نمايد:

جناب‌ امام‌ حسن‌ عسکري‌ و جناب‌ امام‌ علي‌النقي‌ سلام‌الله‌ عليهما و نرجس‌ خاتون‌در يک‌ سرداب‌ که‌ بالاي‌ سرداب‌ يک‌ ضريح‌ است‌ و سه‌ صورت‌ قبر، مدفون‌مي‌باشند. و در زير پاي‌ ايشان‌ حليمه‌ خاتون‌ دختر امام‌ علي‌النقي‌ عليه‌الاسلام‌ است‌که‌ ضريح‌ وي‌ از يک‌ طرف‌ چسبيده‌ به‌ ضريح‌ مبارک‌ امامين‌ است‌. و بقعه‌ هيچ‌ يک‌از ائمه‌ به‌ بزرگي‌ اين‌ بقعه‌ مبارک‌ نيست‌ و گنبد منور نيز بزرگ‌تر از گنبدهاي‌ سايرائمه‌ هدي‌ عليه‌التحيه‌ والثناست‌...

يک‌ ايوان‌ بزرگ‌ دارد از طرف‌ قبله‌ و يک‌ کفش‌کن‌. اصل‌ بناي‌ گنبد و صحن‌ ازصفويه‌ بوده‌ است‌ ليکن‌ احمدخان‌ دنبلي‌ تعمير نموده‌ است‌. و ضريح‌ مقدس‌ از پولاداست‌ و ميان‌ بقعه‌ مطهر تا دو ذرع‌ از ديوار سنگست‌ که‌ نصب‌ نموده‌اند و از دو ذرع‌ به‌بالا تا سقف‌، آيينه‌ است‌. و بارگاه‌ مبارک‌ بسيار باشکوه‌ است‌ و دو منار در دو طرف‌گنبد مطهر است‌ که‌ هريک‌ تخميناً بيست‌ ذرع‌ است‌. و صحن‌ مبارک‌ از حسب‌ طول‌ وعرض‌، نود ذرع‌ در نود ذرع‌ است‌. در برابر ايوان‌، در ميان‌ صحن‌ مبارک‌، مرحوم‌آصف‌الدوله‌ چاهي‌ کنده‌ و حوضي‌ درست‌ کرده‌ که‌ مردم‌ وضو بگيرند. و يک‌ ساقيه‌نيز سرکاره‌ والده‌ آقاخان‌ محلاتي‌ در ميان‌ صحن‌ مبارک‌ درست‌ کرده‌ که‌ آب‌ از شطمي‌کشيده‌ و مي‌ريخته‌، به‌ ميان‌ صحن‌ مي‌آمده‌ است‌ و همه‌ کس‌ از آنجا آب‌برمي‌داشته‌اند. ليکن‌ اين‌ اوقات‌ اسباب‌ آوردن‌ آبش‌ بهم‌ خورده‌ است‌ و آب‌ نمي‌آيد وصحن‌ ديگر در پشت‌ سر است‌ که‌ آن‌ نيز چهل‌وپنج‌ ذرع‌ طول‌ و همان‌ قدر عرض‌ دارد.ليکن‌ از آن‌ صحن‌ راه‌ به‌ بقعه‌ مطهر ندارد، بايد داخل‌ صحن‌ بزرگ‌ شد و از کفش‌ کني‌که‌ از در قبله‌ وارد مي‌شوند، داخل‌ ايوان‌ و بقعه‌ مطهره‌ مي‌گردند.

آنقدر خدام‌ آنجا بي‌ادب‌ مي‌باشند و احترام‌ نمي‌دارند که‌ هر وقت‌ داخل‌ صحن‌مبارک‌ مي‌شدم‌، البته‌ يا خر و يا سگ‌ و تازي‌ در آنجا بود که‌ بيرون‌ مي‌کرديم‌. همه‌خدام‌ چارياري‌ مي‌باشند... چهل‌ نفر خدام‌ است‌ و هر وقت‌ که‌ زوار زياد مي‌آيد همه‌اهالي‌ آنجا خادمي‌ هستند با احتشام‌. به‌ طورهاي‌ مختلف‌ پول‌ از مردم‌ مي‌گيرند و عذر از هيچ‌ کس‌ نمي‌پذيرند. خود ديدم‌ که‌ دو طرف‌ در را گرفته‌ به‌ زواران‌ مي‌گفتندکه‌ اول‌ پول‌ بده‌ بعد برو زيارت‌ کن‌. تغير زياد به‌ او کردم‌ و گفتم‌ اي‌ مردود دست‌ از زوار بردار و کمتر شرارت‌ کن‌.

بالجمله‌ حاکم‌ و کليددار و پسرش‌ را تحريص‌ و ترغيب‌ به‌ اذيت‌ خدام‌ بي‌ادب‌ مي‌نمودم‌ و باب‌ زيارت‌ براي‌ زوار مي‌گشودم‌ تا اين‌ که‌ کار به‌ جايي‌ رسيد که‌ خدام‌در آن‌ ده‌ روز توقف‌، يک‌ مرتبه‌ صحن‌ مبارک‌ را جاروب‌ کردند و خاکروبه‌اش‌ را بيرون‌ بردند.6

ايواني‌ که‌ چاه‌ غيبت‌ آن‌ حضرت‌ در آنجاست‌ تخميناً دو ذرع‌ و نيم‌ طول‌ و دو ذرع ‌عرض‌ دارد و چنان‌ مي‌نمايد که‌ مجموع‌ آن‌ ايوان‌ از چوب‌ منبت‌ بوده‌ چنان‌ که‌ قدري‌ از آن‌ باقيست‌، و کتيبه‌ دور که‌ به‌ خط کوفي‌ نوشته‌اند باقيست‌. و چاه‌ در اول‌ چاه‌نبوده‌ است‌ بلکه‌ چون‌ محل‌ غيبت‌ بوده‌ است‌، از کثرت‌ برداشتن‌ خاک‌ به‌ جهت‌ تيمن‌و تبرک‌، تخميناً به‌ قدر دو ذرع‌ گود است‌. يک‌ سنگي‌ از مرمر تراشيده‌اند مربع‌ و بردر چاه‌ گذاشته‌اند. و اکثر اتراک‌ که‌ فارسي‌ نمي‌دانند و به‌ زيارت‌ مي‌روند، از نفري‌يک‌ قمري‌ ]مي‌گيرند[، در وقتي‌ که‌ سر به‌ ميان‌ چاه‌ مي‌کنند و در ضمن‌ زيارت‌مي‌گويند: يا صاحب‌الزمان‌ اينها زوار بدي‌ هستند، پول‌ نمي‌دهند ]و[ ما را خوشحال‌ نمي‌کنند و به‌ عينه‌ اتراک‌ همين‌ عبارتها را مي‌گويند.

و آن‌ ايوانچه‌ از براي‌ سرداب‌ مبارک‌ مثل‌ صندوقخانه‌ مي‌باشد. و اصل‌ سرداب‌ چهار ذرع‌ عرض‌ و هفت‌ ذرع‌ طول‌ دارد و در پشت‌ سرداب‌ از براي‌ کسي‌ که‌ رو به‌ قبله ‌ايستاده‌ باشد يک‌ سرداب‌ ديگر است‌ که‌ نماز زيارت‌ را چه‌ زن‌ و چه‌ مرد، در آنجامي‌کنند. و از کرياس‌ تا بالا که‌ داخل‌ مسجد مي‌شوند، بيست‌ پله‌ دارد. و آن‌ مسجد را مرحوم‌ محمدعلي‌ ميرزا ساخته‌ است‌. و گنبد مسجد از کاشي‌ است‌ و آن‌ مسجد صحني‌ ندارد. و از کفش‌کن‌ که‌ داخل‌ مي‌شوي‌ ايواني‌ است‌ و از ايوان‌ روبه‌ قبله‌ داخل‌مسجد مي‌شود. و از طرف‌ دست‌ چپ‌ سرداب‌ مبارک‌ است‌. و صحن‌ مبارک‌ مسجدو سرداب‌ صاحب‌الزمان‌، عرضاً و طولا هفتاد ذرع‌ است‌. ]سامره[‌ به‌ قدر سي‌صد خانوار جمعيت‌ دارد و ربع‌ فرسنگ‌ دوره‌ قلعه‌ سامرء است‌، ليکن‌ همه‌ قلعه‌ معمور نيست‌. و ديوار قلعه‌ سامره‌ را محمدشاه‌ هندي‌، از گچ‌ و آجر ساخته‌اند و برجهاي‌بسيار محکم‌ به‌ دورش‌ انداخته‌. سه‌ دروازه‌ دارد: يکي‌ دروازه‌ بغداد است‌ و ديگري‌دروازه‌ شريعه‌ است‌ و عرب‌ جائي‌ از شط را مي‌گويند که‌ از آنجا مردم‌ آب‌ برمي‌دارندزيرا که‌ از همه‌ جاي‌ شط نمي‌توان‌ آب‌ برداشت‌، و ديگري‌ دروازه‌ قاعد است‌ که‌متعلق‌ به‌ اسم‌ قبيله‌ ]اي[ از عرب‌ است‌.7

«اهالي‌ سامره‌ چون‌ شيطانند و از دوستان‌ ابي‌سفيان‌. هميشه‌ چهار پنج‌ فرسنگ‌زوار را استقبال‌ مي‌کنند و مردم‌ را فريب‌ مي‌دهند. چون‌ به‌ زواري‌ مي‌رسندمي‌گويند من‌ مهماندار شما هستم‌ و از شوق‌ مهمانداري‌ زوار هميشه‌ هستم‌. آب‌هرچه‌ بکار داريد مي‌دهم‌ و هيزم‌ هرچه‌ صرف‌ نمائيد منت‌ نمي‌نهم‌، کرايه‌ خانه‌ من‌هميشه‌ از ديگران‌ کمتر است‌ و جو و کاهم‌ از همه‌ کس‌ ارزانتر. بجز من‌ که‌ سيد اولادپيغمبرم‌، همه‌ مردم‌ چهارياري‌ هستند و از زحمت‌ دادن‌ به‌ زوار دلخوش‌ و مستند.بيچاره‌ زوار را به‌ زبان‌ بازي‌ و زمانه‌سازي‌ به‌ خانه‌ مي‌آورد. وقت‌ کاه‌ و جو کشيدن‌ ونان‌ و ملزومات‌ ديگر خريدن‌، آن‌ شخص‌ استقبال‌ کرده‌ و به‌ خانه‌ آورده‌ ابداً نزديک‌نمي‌آيد و ديگري‌ به‌ روي‌ آن‌ زوار باب‌ محبت‌ مي‌گشايد تا وقت‌ حرکت‌، مي‌گويدحساب‌ آنچه‌ اخراجات‌ گرفتي‌ تمام‌ کن‌ و به‌ رفتن‌ اقدام‌. زوار بيچاره‌ دل‌ خوش‌ است‌که‌ نرخ‌ هرچيزي‌ همان‌ است‌ که‌ در صحرا به‌ او گفته‌اند و از او چيزي‌ ننهفته‌اند. چون‌حساب‌ مي‌کند ده‌ مقابل‌ قرار اول‌ از او مي‌گيرند و به‌ هيچ‌ وجه‌ عذر او رانمي‌پذيرند. وقتي‌ که‌ صاحب‌ خانه‌ به‌ ميل‌ خاطر خود پول‌ از آن‌ زوار گرفت‌، به‌ رفتن‌مأذون‌ است‌. اولا معطل‌ و سرگردان‌ و دل‌ خون‌ تا بر وفق‌ دل‌خواه‌ نقدي‌ نشمارد نتواند قدم‌ بيرون‌ بگذارد.»8

ده‌ سال‌ پس‌ از سفر اديب‌الملک‌ به‌ عتبات‌ عليرضاخان‌ عضدالملک‌ پيشخدمت‌خاصه‌ ناصرالدين‌ شاه‌ مأموريت‌ يافت‌ چهارصد صندوق‌ خشت‌ طلا اهدايي‌ و نذرناصرالدين‌ شاه‌ را جهت‌ مطلا کردن‌ گنبد عسکريين‌(ع‌) به‌ عراق‌ ببرد. سفر وي‌ در ذيقعده‌1283 آغاز شد و موفق‌ گرديد خشتهاي‌ طلا را در کاظمين‌ تحويل‌ جناب‌ شيخ‌عبدالحسين‌ تهراني‌ (شيخ‌العراقين)‌ بدهد. 9 شيخ‌ وظيفه‌ داشت‌ علاوه‌ بر مطلا کردن‌ گنبد نسبت‌ به‌ احداث‌ مناره‌ و انجام‌ تعميرات‌ در حرم‌ مطهر سامراء اقدام‌ نمايد که‌ بخش‌ عمده ‌اين‌ اقدامات‌ توسط آن‌ مرحوم‌ در زمان‌ حيات‌اش‌ تحقق‌ يافت‌. عضدالملک‌ پس‌ از تحويل‌خشتهاي‌ طلا، جهت‌ زيارت‌ ساير اعتاب‌ مقدسه‌ واقع‌ در عراق‌ به‌ کربلاي‌ معلي‌، نجف‌اشرف‌ و سامراء نيز مشرف‌ مي‌شود. وصف‌ سامراء و وضعيت‌ حرم‌ مطهر را در 1283قمري‌ از قلم‌ او مي‌خوانيم‌:

اما صحن‌ مقدس‌ و حرم‌ مطهر امامين‌الهمامين‌ عسکريين‌ صلوات‌الله‌ عليهما را، که‌ احمدخان‌ دنبلي‌ ساخته‌، بسيار خوش‌ وضع‌ و خوش‌ روح‌ است‌. ليکن‌ اطراف‌ صحن‌ طاق‌نما است‌. حجره‌ ندارد و در جلو رواق‌ و حرم‌ مطهر ايواني‌ است‌ روي‌ باز، شبيه‌ ايوان‌ مبارک‌ نجف‌ منار نداشته‌، حال‌ جناب‌ شيخ‌ عبدالحسين‌ سلمه‌ الله‌ تعالي‌ــ در دو طرف‌ ــ از تنخواه‌ ديوان‌ اعلي‌ دو مناره‌ بنا نموده‌ و آن‌ مناره‌ها را با صبهه‌طاق‌نماهاي‌ صحن‌ کاشي‌ کرده‌اند. بي‌نهايت‌ تعريف‌ دارد. مثل‌ مينا مي ‌نمايد و آن‌روز از مناره‌ها هريک‌ به‌ قدر ده‌ ذرع‌ ساخته‌ بودند. گنبد مبارک‌ از ساير گنبدهاي‌مشاهد مشرفه‌ بزرگ‌تر است‌ و حرم‌ مطهر از جميع‌ حرمهاي‌ محترمه‌ وسيع‌تر است‌.حضرتين‌ عسکريين‌ سلام‌الله‌ عليهما و نرجس‌ خاتون‌ مادر حضرت‌ قائم ‌(ص‌) در يک‌ ضريح‌ مرادف‌ يکديگرند و حليمه‌ خاتون‌ زيرپاي‌ حضرت‌ امام‌ حسن‌ عسکري‌عليه‌السلام‌ است‌. ضريح‌ بزرگ‌ [از] فولاد است‌ و ضريح‌ حليمه‌ خاتون‌ را تنکه‌ برنج ‌کوفته‌اند. چهل‌ چراغ‌ مبارک‌ اعلي‌ حضرت‌ اقدس‌ شهرياري‌ روحنا فداه‌، درب‌ حرم‌منور، در ميان‌ رواق‌ آويخته‌ و کوچک‌ در کمال‌ نظم‌ و آراستگي‌ نگاه‌ داشته‌ است‌ ونهايت‌ شکوه‌ دارد. دور گنبد مبارک‌ را هفت‌ هشت‌ رديف‌ از خشتهاي‌ منور هديه‌همايوني‌ نصب‌ نموده‌اند که‌ تخميناً چهارهزار خشت‌ کار شده‌ بود.10

در زاويه‌ آن‌ صحن‌ مقدس‌، ميان‌ شمال‌ و مغرب‌ صحن‌ کوچک‌تر است‌ و درطرف‌ جنوب‌ آن‌ صحن‌ کوچک‌ مسجدي‌ است‌ مشتمل‌ بر ايوان‌ و رواق‌ و گنبد و در زير ستون‌ يسار گنبد، راهي‌ است‌ که‌ به‌ سرداب‌ حضرت‌ قايم‌ عجل‌الله‌ فرجه‌ مي‌رود.بيست‌ و دو پله‌ است‌ و بعد هشتي‌ راهي‌ است‌ به‌ سرداب‌. عرض‌ آن‌ سرداب‌ سه‌ ذرع ‌کم‌تر است‌ و طولش‌ چهار ذرع‌ و نيم‌ ميشود. در آخر سرداب‌ شاه‌نشيني‌ است‌ که‌ارسي‌ نهاده‌اند. چاهي‌ در آن‌ شاه‌نشين‌ است‌ که‌ گويند حضرت‌ آنجا غيبت‌ فرموده‌.عقب‌ آن‌ سرداب‌ به‌ اندازه‌ همان‌ سرداب‌ مسجدي‌ است‌. زمين‌ سرداب‌ و هشتي‌ پله‌، همه‌ را سنگ‌ موصلي‌ فرش‌ کردند و ازاره‌اش‌ همه‌ کاشي‌ است‌.11

 


پى‏نوشت‏ها:
1. درود بر شما اي‌ دو ولي‌ خدا و دو نور خدا در تاريکيهاي‌ زمين‌.
2. ناسخ‌التواريخ‌، جلد 8 صص‌ 17-15 به‌ نقل‌ از بحارالانوار.
3. زندگاني‌ عسکريين‌، ج‌ 2، صص‌ 144-141.
4. تجربه‌الاحرار، ج‌ 1، ص‌ 201 و تحفه‌العالم‌، مير عبدالطيف‌ شوشتري‌، چاپ‌ صمد موحد، تهران‌، 1363، ص‌ 137.
6. سفرنامه‌ اديب‌الملک‌ به‌ عتبات‌. به‌ تصحيح‌ مسعود گلزاري‌، تهران‌، انتشارات‌ دادجو، 1364، ص‌ 100. متأسفانه‌ اکنون‌ نيز حال‌ سامرائيان‌ همين گونه‌ است‌ در دوبار تشرّفي‌ که‌ 158 سال‌ بعد از اديب‌الملک‌، سعادت‌ آن‌ نصيب‌ بنده‌ نگارنده‌ شد سامراء و اهل‌ آن‌ را حريص‌، جسور و بي‌اعتنا نسبت‌ به‌ نگهداري‌ و حفظ حرم‌ مطهر و تأسيسات‌ آن‌ يافتم‌ که‌ عليرغم‌ انتفاع‌ فراوان‌ مالي‌ از قبل‌ هجوم‌ زوار به‌ آن‌ مکان‌ مقدس‌ هيچ‌خدمتي‌ ارائه‌ نمي‌کنند و بعضاً بي‌ادبانه‌ زورگيري‌ مي‌نمايند.
7. سفرنامه‌ اديب‌الملک‌ به‌ عتبات‌، به‌ تصحيح‌ مسعود گلزاري‌، تهران‌، انتشارات‌ دادجود، 1364، صص‌ 103-100.
8. همان‌، ص‌ 113.
9. آيت‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ عبدالحسين‌ تهراني‌ معروف‌ به‌ شيخ‌العراقين‌ از مجتهدين‌ معروف‌ و زاهد عصر قاجار محسوب‌ مي‌شود. او وصي‌ ميرزا تقي‌خان‌ اميرکبير بود و پس‌ از مرگ‌ امير بر حسب‌ وصيت‌ او شيخ‌ عبدالحسين‌ مسجد و مدرسه‌اي‌ از محل‌ ماترک‌ امير احداث‌ کرد که‌ معروف‌ به‌ مسجد و مدرسه‌ شيخ‌ عبدالحسين‌ يا مسجد آذربايجاني‌ها شد. او سپس‌ به‌ عتبات‌ هجرت‌ و امور بازسازي‌ بقاع‌ متبرکه‌ در عتبات ‌عاليات‌ از سوي‌ ناصرالدين‌شاه‌ به‌ او محول‌ شد که‌ در انجام‌ اين‌ مأموريت‌ از هيچ‌ کوششي‌ فروگذار نکرد. مطلا کردن‌ گنبد عسکريين‌ يکي‌ از اقدامات‌ آن‌ مرحوم‌ مي‌باشد که‌ به‌ دستور ناصرالدين‌شاه‌ صورت‌ گرفت‌.حاج‌ شيخ‌ عبد الحسين‌ تهراني‌ در 1286 قمري‌ در بين‌النهرين‌ درگذشت‌.
10. مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ عبدالحسين‌ تهراني‌ پس‌ از تحويل‌ گرفتن‌ خشتهاي‌ طلا در بغداد و در زماني‌ که‌عضدالملک‌ جهت‌ زيارت‌ قبر منور سيدالشهداء به‌ کربلاء مشرف‌ شده‌ بود از پشت‌ باغات‌ کاظمين‌ عبور داده ‌و از طريق‌ آب‌ به‌ سامراء منتقل‌ نمود و بلافاصله‌ مشغول‌ به‌ کار شده‌ بود به‌ نحوي‌ که‌ پس‌ از مشرف‌ شدن ‌عضدالملک‌ به‌ سامراء مقداري‌ از خشتها بر گنبد عسکريين ‌(ع‌) نصب‌ شده‌ بود.
11. سفرنامه‌ عضدالملک‌ به‌ عتبات. ‌موسسه‌ مطالعات‌ تاريخ‌ معاصر ايران‌.


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران