دولت شب

غلامعلي رجايي



در ميان انسان‌ها رسم بر اين است كه ميان آنچه دارند، يك يا چند چيز را مخصوص خود نگه مي‌دارند. اين اختصاص به دليل علاقه‌اي است كه آنان نسبت به آن شي مورد نظر نسبت به ديگر اشيا دارند و نيز به دليل ارزشي است كه از نظر آنان در آن شي نهفته است و خدا كه عالم هستي از او و متعلق به او و قائم به اوست، از ميان همه موجوداتي كه آفريده است كه به گفته قرآن، اگر آب درياهاي عالم اعم از درياها و اقيانوس‌ها و آب‌هاي زيرزميني كه بنا به نقل متخصصان زمين‌شناسي، كمتر از آب‌هاي سطح زمين نيستند! مركب و درختان عالم هستي قلم شوند، نمي‌توانند تعداد آنها را به شمارش درآورند، چند چيز را براي خود نگه داشته است؛ از كتاب‌ها قرآن، از موجودات، انسان ـ مؤمن ـ كه خليفه و جانشين او در زمين است و از خانه‌‌ها، كعبه و از ماه‌ها رجب و رمضان.

به ويژه رجب كه آن را «رجب الاصب» هم مي‌گويند و چه تعبير زيبايي! ماه ريزش، ريزش رحمت بيكران الهي بر موجودات خلقت. رحمت نه از نوع رحمتي كه تنها ما انسان‌ها را در بر گيرد و كيست كه اين سرّ را بگشايد و از اين راز، پرده بردارد كه ريزش رحمت بر غيرانسان‌ها چيست! و ما كه اهل محدود كردن معناها هستيم، آن را به ريزش گناهان و در نهايت ريزش رحمت الهي به خويش تلقي مي‌كنيم و آنان كه بيشتر در اين عرصه بسته عمل مي‌كنند، لابد اعتقادشان اين است كه رحمت خدا بيشتر بر اهل ايمان و عبادت نازل مي‌شود و جامعه مؤمنان را در برمي‌گيرد، ولي اين‌گونه نيست و به قول آن بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمد اسماعيل دولابي كه ملت ايران به او و آموزه‌هايش هميشه محتاج است: «خوب‌ها كه خوب هستند، اين بدها هستند كه بايد به سراغ آنان رفت و به آنان توجه خاص كرد. شفاعت براي گنهكاران است و اين از عجايب است كه گناه، باعث توجه محبوب به گنهكار شود و پر پيداست كه اين كار، نه مجوز گناه است و نه تنزيه گنهكار، ولي عجيب آن است كه گناه پاي معشوق و محبوب را به خانه دل عاشق و محب مي‌كشاند!

در رجب، ريزش رحمت و مغفرت الهي، جايي براي گناه و گناهكار در يأس، زشت‌ها و زشتي‌ها باقي نمي‌گذارد و به ويژه در شب‌هاي اين ماه كه به حسب فرمايش رسول خدا، رجب ماه خدا و شعبان ماه او و رمضان ماه مردم است و چه تناسب زيبايي.

در رجب است كه دولتِ شب را به شب‌خيزان و سجاده‌نشينان ارزاني مي‌كنند و كيست كه بداند قدر دولت شب چيست؟!

و مگر نه در قرآن در يك معناي زيبا، وقت نجات قوم لوط را از هلاكت در وقت سحر مي‌دانند كه «الا آل لوط نجيناهم بسحر» [قمر ـ 34] و مگر نه بنا بر روايت از امام حسن عسگري(ع) رسيدن به مقام قرب خدا جز با هموار كردن مركب راهوار شب امكان‌پذير نيست كه «ان الوصول الي الله لا يدرك الا بامتطاء الليل».

و كيست كه قدر شب را بهتر از ائمه و بزرگان ما بشناسد؟
نقل مي‌كنند كه مرحوم استاد العارفين حضرت آيت‌الله العظمي علي قاضي طباطبايي كه استاد عرفاي بزرگي همچون آيت‌الله‌العظمي بهجت فومني ـ روحي فداه ـ و استاد علامه طباطبايي و ديگر بزرگاني است كه به محضر دوست شتافته‌اند، به طلبه‌هاي خويش در اهميت شب‌خيزي مي‌فرمود: «نيمه‌هاي شب و وقت سحر هر طور است، بلند شويد و پهلوها را از بستر خواب جدا كنيد، حتي اگر شده يك چاي بخوريد و نماز شب هم نخوانيد، ولي بيدار باشيد و اين لحظات را درك كنيد».

و از ميان عرفاي معاصر، حضرت امام(ره) بيش از همه بر اين مطلب عملا پافشاري و همگان را به درك دولت شب، دعوت مي‌كردند. چه خود او از دوران جواني تا لحظات آخر عمر كه در شب 14 خرداد به پايان رسيد، درك دولت شب را از دست نداد و همگان ديدند در بيماري و با وجود لوله در مجراي تنفسي‌اش، چگونه نماز شب مي‌خواند و به پهناي صورت، اشك مي‌ريخت. هم او كه پيش از انقلاب در پاسخ يكي از شاگردانش (آيت‌الله مجتبي تهراني) متواضعانه پرده از راز موفقيت خويش برداشت و فرمود: «من به جايي نرسيده‌ام، ولي اگر به جايي رسيده باشم، از سحرخيزي من بوده است».

امام(ره) كه از خود حرف نزد، ولي همان جملات اندك و محدود، درهاي بسياري از معرفت‌ها را بر مشتاقان سلوك الي الله گشود. او خود نگفت، ولي دوستان دوران طلبگي‌اش مي‌گويند، شاهد بوده‌اند در سرماي كشنده زمستان قم كه آب حوض مدرسه دارالشفاي قم يخ مي‌بست، روح‌الله جوان، آرام از اتاق خود بيرون مي‌آمد و با دست، يخ روي حوض را مي‌شكست و با آن وضو مي‌ساخت و در مدرس ـ‌ محل درس ـ‌ مدرسه به نماز شب مي‌ايستاد و هم او بود كه متواضعانه آن‌گاه كه بحث از عبادت نيمه‌شب سنگرنشينان جبهه‌ها به ميان مي‌آمد، اين بعد از شخصيت آنان را مثال مي‌زد و خود را در برابر رزمندگاني كه به فرمان او به جبهه شتافته بودند، چنان كوچك مي‌كرد كه مي‌گفت: «اگر آن پاسدار و رزمنده است كه در جبهه‌ها نماز شب مي‌خواند، خب من ديگر چه كاره‌ام»! و عجيب است اين دستگاه خدا كه هر چه قدر خود را در آن كوچك كني،‌ بزرگ مي‌شوي و هرچقدر خود را بزرگ بشماري، دست حوادث كوچك و خوارت مي‌كند و ديدند و ديديم كساني را كه جامه تكبر و بزرگي بر تن كردند، ولي اين جامه بر آنان دريده شد تا بدانند كبر و بزرگي، تنها از آن خداست و بس و مگر نه اين است كه يكي از القاب خدا در سوره حشر، «متكبر» است! و مگر نه كبر ريشه بزرگي است و خداست كه تنها بزرگ عالم است و جز او اصولا چيزي و موجودي نيست، چه رسد به اين‌كه بخواهد بزرگ باشد و در كنار بزرگي خدا، عرض اندام كند و مگر نمرود نبود كه ادعاي بزرگي كرد و با ضعيف‌ترين موجود؛ پشه‌اي كه مي‌گويند به مجراي تنفسي‌اش راه يافت، رخت از عالم بركشيد!

خدايا به بزرگي‌ات، ما را با بزرگي‌ات آشنا كن و محضر كساني كه به عرصه بزرگي‌ات راه يافته‌اند و چشم آنان بر اين عرصه باز شده است را به ما بشناسان و ما را از درك شب‌ها و روز‌هاي اين ماه و به ويژه از درك شب جمعه اول اين ماه، كه شب رغبت‌هاست و «ليلة‌الرغائب» نام گرفته، مست فيض و مستفيض گردان!

حلول اين ماه شريف بر رجبيون عالم مبارك باد!
 


منبع: سايت بازتاب